1. Boats for hire: one shilling an hour.
[ترجمه ترگمان]قایق برای کرایه: یک شیلینگ برای یک ساعت
[ترجمه گوگل]قایق برای یک شیلینگ یک ساعته
2. He gave the boys a shilling apiece.
[ترجمه ترگمان]به بچه ها هر کدام یک شیلینگ داده بود
[ترجمه گوگل]او پسرها را به یک شیلینگ داد
3. In former times, 12 pence went to a shilling.
[ترجمه ترگمان]در زمان های گذشته، ۱۲ پنس به یک شیلینگ می پرداخت
[ترجمه گوگل]در زمان های گذشته، 12 بنگاه به شیلینگ رفتند
4. Every penny was hard earned, and every shilling was kept until I had to spend it.
[ترجمه ترگمان]هر شاهی پول به دست می آمد و هر شیلینگ آن قدر نگهداری می شد که مجبور بودم آن را خرج کنم
[ترجمه گوگل]هر پنی به سختی به دست آمد و هر شیلینگ تا زمانی که مجبور بود آن را خرج کند، نگهداری می شد
5. He handed each of them a shilling.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها یک شیلینگ به آن ها داد
[ترجمه گوگل]او هر یک از آنها شیلینگ را تحویل داد
6. He was notoriously avid for every shilling he could earn.
[ترجمه ترگمان]او مشتاق بود که هر شیلینگ پول بدست بیاورد
[ترجمه گوگل]او برای هر شیلینگ که می توانست درآمد کسب کند، آگاه بود
7. They could pay a shilling each to come in, and sixpence for refreshments.
[ترجمه ترگمان]هر یک از آن ها می توانستند به یک شیلینگ بپردازند، و شش پنس برای پذیرایی
[ترجمه گوگل]آنها می توانستند یک شیلینگ را به هر کدام از آنها بفروشند و شش تن برای شام بخرند
8. One shilling on Saturday and threepence for an evening were welcome additions to the family income.
[ترجمه ترگمان]یک شیلینگ در روز شنبه و سه پنس برای یک شب به درآمد خانواده افزوده می شد
[ترجمه گوگل]یک شیلینگ در روز شنبه و سه روز برای یک شب، به درآمد خانواده خوشامد می گوید
9. That was to show off their ten shilling macs.
[ترجمه ترگمان]این بود که ده شیلینگ آن ها را به همه نشان داد
[ترجمه گوگل]این برای نشان دادن دهانش شیلینگ بود
10. He gave me a shilling to give the man when I got there.
[ترجمه ترگمان]وقتی رسیدم، یک شیلینگ به من داد
[ترجمه گوگل]او به من شیلینگ داد تا من را به آنجا برساند
11. He gave me a shilling for sweets.
[ترجمه ترگمان]یک شیلینگ برای آب نبات ها به من داد
[ترجمه گوگل]او شیرینی برای شیرینی ها به من داد
12. He gave me a shilling, and three pence to come home with.
[ترجمه ترگمان]یک شیلینگ و سه پنس به من داد تا با او بیایم خانه
[ترجمه گوگل]او یک شیلینگ را به من داد و سه پانسی را به خانه آورد
13. Every shilling I saved was invested in cameras and lenses.
[ترجمه ترگمان]هر shilling که من پس انداز می کردم در دوربین و لنز سرمایه گذاری شده بود
[ترجمه گوگل]هر شیلینگ که من نجات دادم در دوربین ها و لنزها سرمایه گذاری شد
14. The stalls cost one shilling and three pence and the stately elegance of the circle a whole two bob.
[ترجمه ترگمان]stalls یک شیلینگ و سه پنس بود و شکوه و جلال این دایره همه جا یک دو شیلینگ بود
[ترجمه گوگل]کابین ها یک شیلینگ و سه پانسیون و زیبایی برجسته دایره را به صورت کامل دوبل می کنند
15. In the old days you could get a pint of beer for a shilling.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای قدیم می توان یک پیمانه آبجو برای یک شیلینگ خرید
[ترجمه گوگل]در روزهای گذشته شما می توانید یک آبجو برای شیلینگ دریافت کنید