1. They are transfigured by the healing powers of art.
[ترجمه ترگمان]آن ها با قدرت شفا دادن هنر تغییر شکل می دهند
[ترجمه گوگل]آنها توسط توانایی های شفا هنر مورد تجدید نظر قرار می گیرند
2. Her face was transfigured.
[ترجمه ترگمان]چهره اش تغییر شکل یافته بود
[ترجمه گوگل]چهره اش تغییر شکل یافته بود
3. Ann's whole face was transfigured by the early morning light.
[ترجمه ترگمان]تمام صورتش توسط نور صبحگاهی تغییر شکل داده بود
[ترجمه گوگل]تمام صورت صورت Ann توسط نور صبح زود تغییر شکل داده شد
4. The new furniture has transfigured the old house.
[ترجمه ترگمان]مبلمان جدید خانه قدیمی را تغییر شکل داده اند
[ترجمه گوگل]مبلمان جدید خانه قدیمی را تغییر داده است
5. Their faces became transfigured with joy.
[ترجمه ترگمان]چهره هایشان از شادی دگرگون گشته بود
[ترجمه گوگل]چهره آنها با شادی تغییر شکل داده شد
6. Her face was transfigured by happiness.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از شادی دگرگون گشته بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با شادی تغییر کرد
7. The assassination somehow transfigured Kennedy into a modern American saint.
[ترجمه ترگمان]این ترور به طریقی کندی را به یک قدیس مدرن آمریکایی تغییر شکل داد
[ترجمه گوگل]ترور به نوعی تبدیل کندی به یک مقدس آمریکایی مدرن است
8. Her face was transfigured with joy.
[ترجمه ترگمان]چهره اش از شادی دگرگون گشته بود
[ترجمه گوگل]چهره اش با شادی تغییر کرد
9. Like Blake, he paints the world transfigured.
[ترجمه ترگمان]مثل \"بلیک\" اون دنیا رو تغییر شکل میده
[ترجمه گوگل]مانند بلک، او جهان را تغییر شکل می دهد
10. Hope transfigured her face.
[ترجمه ترگمان]امید چهره اش را تغییر شکل می داد
[ترجمه گوگل]امید چهره اش را تغییر داد
11. At one time we could transfigure into any shape including any animal form.
[ترجمه ترگمان]در یک زمان ما می توانیم شکل هر گونه شکل حیوانی را شکل بدهیم
[ترجمه گوگل]در یک زمان ما می توانیم تبدیل به هر شکل از جمله هر گونه حیوانات
12. Who will transfigure the body of our humiliation to be conformed to the body of His glory, according to His operation by which He is able even to subject all things to Himself.
[ترجمه ترگمان]چه کسی، با توجه به عملیات خود، که حتی قادر است همه چیز را به خود اختصاص دهد، هیات of ما را دگرگون خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]طبق ادعای وی، چه کسی بدن تحقیر ما را تبدیل به تناسب با جلال جلال او خواهد کرد، به طوری که او بتواند همه چیز را به خود اختصاص دهد
13. Phil. 3:21 Who will transfigure the body of our humiliation to be conformed to the body of His glory, according to His operation by which He is able even to subject all things to Himself.
[ترجمه ترگمان]فیل ۳: بیست و سه تن که هیات of ما را دگرگون خواهد ساخت، مطابق با عمل خود، با توجه به عملیات خود، که حتی قادر است همه چیز را به خود اختصاص دهد، مطابق با او عمل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]فیلیپس 3 21 کیست که بدن ما را تحقیر می کند تا به شکوه جلال او برسد، بر طبق عمل او که قادر است حتی همه چیز را به خود اختصاص دهد
14. Both transfigure a region in whose joyful chords dissonance as well as the terrible image of world fade delightfully away.
[ترجمه ترگمان]هر دو یک منطقه را تغییر شکل می دهند که chords joyful را ناهماهنگی می سازند و تصویر وحشتناک جهان به نحو خوشی محو می شود
[ترجمه گوگل]هر دو منطقه را تغییر می دهند که در آن آکورد های شاد و ناخودآگاه و همچنین تصویر وحشتناکی از جهان به زیبایی از بین می روند