1. I felt a tremendous sense of relief and exultation.
[ترجمه ترگمان]احساس آرامش و آرامش کردم
[ترجمه گوگل]من احساس فوق العاده ای از تسکین و هیجان را احساس کردم
2. Exultation coursed through him in anticipation of an easy kill.
[ترجمه ترگمان]ان ها در انتظار کشتن یک قتل آسان به او هجوم اوردند
[ترجمه گوگل]Exultation از طریق او در پیش بینی کشتن آسان
3. When a caisson was exploded, yells of exultation were heard along the whole rebel lines. . . .
[ترجمه ترگمان]هنگامی که a در حال انفجار بود فریاد شادی و شعف در تمام خطوط شورش شنیده می شد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک کاسسون منفجر شد، فریاد کشیدگی در سراسر تمام خطوط شورشی شنیده می شد
4. Caballeros punched the air with the exultation of victory.
[ترجمه ترگمان]آقایان با شادی پیروزی با مشت به هوا مشت می زنند
[ترجمه گوگل]Caballeros هوا را با شادی پیروزی پرت کرد
5. Not for him the emancipation and the exultation and the divinity of creative work!
[ترجمه ترگمان]آزادی و خوشحالی و الوهیت کاره ای خلاق را به خاطر او نه!
[ترجمه گوگل]نه برای او رهایی و تحقیر و الوهیت کار خلاق!
6. Cries in exultation of the well - known good physician rent the hall of the count.
[ترجمه ترگمان]فریادهای پزشک خوب و خوبی که تالار کنت را اجاره کرده بود
[ترجمه گوگل]فریاد زدن از پزشک خوب شناخته شده سالن شمارش را اجاره می دهد
7. His blood boiled with honest British exultation.
[ترجمه ترگمان]خونش با شور و شوق انگلیسی به جوش آمد
[ترجمه گوگل]خون او با صادقانه تقدیر بریتانیا پخته شده است
8. Drunk in exultation of kissing her high heel toes.
[ترجمه ترگمان]مست از خوشحالی از بوسیدن پنجه های پا بلند شده بود
[ترجمه گوگل]نوشیدنی در حال احتیاج به بوسیدن پاشنه بلند اوست
9. Her exultation being quite undisguised was singularly inoffensive.
[ترجمه ترگمان]exultation که کاملا آشکار بود کام لا علنی بود
[ترجمه گوگل]تقدیرش کاملا غیرقابل انکار بود، به طور انحصاری بی اهمیت بود
10. With a thrill of exultation, he remembered that he was an engineer born and bred.
[ترجمه ترگمان]با هیجان و هیجان، به یاد آورد که او یک مهندس متولد و بزرگ است
[ترجمه گوگل]با هیجان هیجان، او به یاد می آورد که مهندس متولد شده و پرورش یافته است
11. We are be filled with exultation in the new victory.
[ترجمه ترگمان]ما در پیروزی جدید با وجد و سرور پر خواهیم شد
[ترجمه گوگل]ما در پیروزی جدید پر از شور و هیجان هستیم
12. It was certainly in a mood of exultation reyes Catolicos set about the reconquest of Granada.
[ترجمه ترگمان]به طور حتم در حالتی از وجد و سرور reyes که درباره the غرناطه به راه انداخته بود، به وجد آمده بود
[ترجمه گوگل]مطمئنا در خلق و خوی عجیب و غریب Reyes Catolicos مجموعه ای در مورد Reconquest از گرانادا است
13. Lucy was all exultation on being so honourably distinguished.
[ترجمه ترگمان]لوسی از این که با کمال افتخار از او متمایز شده بود خوشحال بود
[ترجمه گوگل]لوسی همه ی افتخارات زیادی را در مورد این موضوع داشت
14. He spoke with an air of exultation.
[ترجمه ترگمان]با حالتی حاکی از خوشحالی حرف می زد
[ترجمه گوگل]او با صدای هیجان صحبت کرد
15. Everywhere was tumult, exultation, deafening and maniacal bewilderment, astounding noise, yet furious dumb - show.
[ترجمه ترگمان]همه جا غوغایی برپا شده بود و صدای کر کننده و کر کننده و دیوانه کننده، سر و صدا، و در عین حال از آن همه شلوغی و سر و صدا در آمده بود
[ترجمه گوگل]همه جا درهم و برهم بود، هیجان زده، ناخوشایند و غم انگیز، سر و صدای شگفت انگیز، در عین حال خنده دار