کلمه جو
صفحه اصلی

expired


معنی : سپری
معانی دیگر : منقضى، به سرامده، گذشته از موعد قانون ـ فقه : منقضى، سپرى شده بازرگانى : منقضى شده علوم نظامى : بدون اعتبار

انگلیسی به فارسی

درگذشته، سپری‌شده، به‌ سر آمده، گذشته از موعد


منقضی شده، سپری


مترادف و متضاد

سپری (صفت)
elapsed, expired, finished

جملات نمونه

1. the lease expired
مدت اجاره تمام شد.

2. the whales expired with a loud sound
وال ها با صدای بلند دم می زدند.

3. she was taken to the hospital but she soon expired
او را به بیمارستان بردند ولی به زودی فوت کرد.

پیشنهاد کاربران

تمام شدن تاریخ

در مورد تنفس = بازدمی

passed away

منقضی، تاریخ انقضا گذشته

منقضی شده

فوت شده ( مودبانه برای کسی که مرده )

بدون اعتبار




گذشتن

تمام شده ، منقضی شده ، به سر آمده

تاریخ گذشته


کلمات دیگر: