کلمه جو
صفحه اصلی

modus


معنی : طرز، طریقه، طریق
معانی دیگر : روش، وجه

انگلیسی به فارسی

modus، طرز، طریقه، طریق


انگلیسی به انگلیسی

• way, manner, method; arrangement of the terms of a contract

مترادف و متضاد

طرز (اسم)
way, sort, manner, mode, kind, form, method, how, shape, garb, genre, fashion, modus

طریقه (اسم)
way, path, manner, mode, method, fashion, modus

طریق (اسم)
way, road, path, manner, mode, method, fashion, modus

جملات نمونه

1. After 1940, a modus vivendi between church and state was achieved.
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۹۴۰، روش \"سازش\" بین کلیسا و دولت به دست آمد
[ترجمه گوگل]پس از 1940، یک مودیس ویستی بین کلیسا و دولت به دست آمد

2. An example of her modus operandi was provided during a terse exchange with the defendant.
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از نحوه عملکرد او در طی یک تبادل مختصر با متهم انجام شد
[ترجمه گوگل]یک نمونه از عملیات او در یک مبادله محدود با متهم ارائه شد

3. We managed to achieve a kind of modus vivendi.
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم راهی برای \" \"زندگی\" \" پیش رویم \"
[ترجمه گوگل]ما موفق به رسیدن به یک نوع modus vivendi شدیم

4. The two states reached a kind of modus vivendi.
[ترجمه ترگمان]دو ایالت به نوعی روش \"کنار آمدن\" دست یافتند
[ترجمه گوگل]این دو حالت به نوعی مدوس vivendi رسیده است

5. Given Takeshita's modus operandi, bribes were necessary, and he argued that the Recruit deal was above board.
[ترجمه ترگمان]با توجه به روش Takeshita s، رشوه لازم بود، و او استدلال می کرد که معامله Recruit بالاتر از هییت مدیره است
[ترجمه گوگل]با توجه به شیوه عمل Takeshita، رشوه لازم بود، و او استدلال کرد که معامله استخدام بالاتر از هیئت مدیره است

6. Its typical modus operandi is not to bid but threaten effectively to liquidate the trust, a vote of corporate hara-kiri.
[ترجمه ترگمان]روش معمول آن، پیشنهاد قیمت نیست بلکه تهدید موثر برای انحلال اعتماد، رای of شرکت است
[ترجمه گوگل]عملیات معمولی آن است که پیشنهاد ندهد اما به طور موثر برای جلوگیری از اعتماد، رای رایانه های شرکتی، هرا کیری را تهدید می کند

7. The old modus vivendi is fading, for ever.
[ترجمه ترگمان]روش قدیمی برای همیشه در حال افول است
[ترجمه گوگل]مدیسویو قدیمی برای همیشه محو شده است

8. Such a modus operandi would be a severe task for an experienced campaigner, let alone a novice like Forbes.
[ترجمه ترگمان]چنین عملکردی برای یک مبارز باتجربه، وظیفه ای جدی خواهد بود، چه برسد به یک مبتدی مانند فوربس
[ترجمه گوگل]چنین عملیاتی برای کارآمدی باارزش، به جز یک تازه کار مانند فوربس، یک کار سخت است

9. It could therefore be allowed to absorb the modus.
[ترجمه ترگمان]بنابراین می تواند این روش را داشته باشد تا روش کار را به خود جذب کند
[ترجمه گوگل]بنابراین ممکن است مجاز به جذب این حالت باشد

10. Our Chinese courts should learn from the pertinent modus operandi in the international dispute settlement mechanism to further perfect the trial activities.
[ترجمه ترگمان]دادگاه های چین ما باید از روش کار مربوطه در مکانیزم حل اختلاف بین المللی برای تکمیل فعالیت های آزمایشی یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]دادگاه های چینی ما باید از شیوه مناسب مربوطه در مکانیزم حل و فصل اختلافات بین المللی یاد بگیرند تا فعالیت های محاکمه بیشتری را انجام دهند

11. Conclusion: Dry pipe pharmacotherapy is a modus operandi for acute and chronic disease of periapical.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: لوله خشک pharmacotherapy روش کار برای بیماری های حاد و مزمن of است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: داروهای طبیعی خشک، یک روش مدوس برای بیماری حاد و مزمن پریآپیکال است

12. M. M. S. 's modus operandi was more like setting a thief to help other thieves get away with the loot.
[ترجمه ترگمان]مسی و ام اس - - - - - - - - عادت کردن برای کمک به دزدان دریایی بیشتر شبیه یک دزد بود تا به دزدها کمک کنند تا از غارت فرار کنند
[ترجمه گوگل]عملیات ماموریت M M S بیشتر شبیه قرار دادن یک دزد برای کمک به دزدی های دیگر است

13. The international modus operandi of government procurement and its apocalypse.
[ترجمه ترگمان]شیوه کار بین المللی تامین دولت و مکاشفه آن بود
[ترجمه گوگل]اقدامات بین المللی در امر تهیه دولت و آخرالزمان آن

14. Conclusion:percussopunctator is the modus operandi to treat habitual constipation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: percussopunctator روش کار برای درمان یبوست عادی است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: Percussopunctator مدوس عمل برای درمان یبوست عادی است

پیشنهاد کاربران

شیوه


کلمات دیگر: