1. We had ringside seats for the boxing match.
[ترجمه ترگمان]ما صندلی کنار رینگ مسابقه بوکس داشتیم
[ترجمه گوگل]ما صندلی هایی برای مسابقه بوکس داشتیم
2. We managed to get ringside seats for the circus.
[ترجمه ترگمان] موفق شدیم صندلی کنار رینگ رو به نمایش بذاریم
[ترجمه گوگل]ما موفق به گرفتن صندلی های حلقه ای برای سیرک شدیم
3. I had a ringside seat for the whole performance.
[ترجمه ترگمان]من جایگاه کنار رینگ رو برای کل اجرا داشتم
[ترجمه گوگل]من یک صندلی رینگ برای کل عملکرد داشتم
4. At Streb / Ringside, the ushers even gave out ear plugs.
[ترجمه ترگمان]در Streb \/ ringside، the حتی به دو شاخه گوش دادند
[ترجمه گوگل]در Streb / Ringside، نگهبانان حتی از شاخه گوش استفاده می کردند
5. The result was a highly controversial draw, most ringside commentators agreeing that Hope deserved victory.
[ترجمه ترگمان]نتیجه یک نقاشی بسیار بحث برانگیز بود، بیشتر مفسران ringside موافق بودند که امید سزاوار پیروزی است
[ترجمه گوگل]نتیجه نتیجه بسیار بحث برانگیز بود، اکثر متفکران متعهد با قبول این که امید به پیروزی احترام می گذارد
6. They were given ringside seats because of their devotion to Keiko.
[ترجمه ترگمان]آن ها به خاطر of به Keiko، کرسی های ringside را به او دادند
[ترجمه گوگل]آنها به دلیل عزت نفس کیکو به صندلی های رینگینگ داده می شدند
7. One of the perils of sitting ringside.
[ترجمه ترگمان] یکی از خطرات کنار رینگ
[ترجمه گوگل]یکی از خطرات نشستن حلقه
8. Meg had a ringside seat to research her latest role as a tough boxing coach.
[ترجمه ترگمان]مگ یک صندلی کنار رینگ داشت تا آخرین نقش خود را به عنوان مربی بوکس کار کند
[ترجمه گوگل]مگ یک صندلی رینگینگ داشت تا آخرین نقش خود را به عنوان یک مربی بسکتبال بسپارد
9. Bruno and Lewis were both at ringside to witness Bowe's stunning points win over Holyfield.
[ترجمه ترگمان]برونو و لو یس هر دو در ringside بودند تا شاهد نکات شگفت انگیز Bowe در Holyfield باشند
[ترجمه گوگل]برونو و لوئیس هر دو در حلقه ای بودند که شاهد نقاط خیره کننده بووی از صحنه هالیفیلد بودند
10. Those across the way claimed ringside seats on wooden chairs, each sitter shielded by a thick cotton-lace curtain.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که در طول راه، صندلی های چوبی را بر روی صندلی های چوبی قرار می دادند، هر یک از آن ها را پرده ای ضخیم از پنبه پوشانده بودند
[ترجمه گوگل]کسانی که در اطراف راه صندلی های صندلی چرخدار را روی صندلی های چوبی گذاشتند، هر یک از بچه ها به وسیله پرده های توری پنبه ای محافظت می شد
11. You've got a ringside seat.
[ترجمه ترگمان] صندلی کنار رینگ رو داری
[ترجمه گوگل]شما یک صندلی رینگ دارید
12. But although we've had a ringside seat, we've never understood you completely, up here north of the 49th parallel.
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه ما یک صندلی کنار دریا داشته باشیم، هرگز شما را کاملا درک نکرده بودیم، اینجا در شمال خیابان ۴۹ ام
[ترجمه گوگل]اما اگرچه ما یک صندلی رینگ داشتیم، ما هرگز به طور کامل متوجه نشدیم، در اینجا در شمال موازی 49 قرار دارد
13. We had ringside seats for the big fight, and saw it all.
[ترجمه ترگمان]ما صندلی های کنار رینگ رو برای دعوای بزرگ کنار گذاشته بودیم و همه چیز رو دیدیم
[ترجمه گوگل]ما صندلی هایی برای مسابقات بزرگ داشتیم و همه را دیدیم
14. For 3 months I ringside seat - or should I say a bird's - eye view - of God's amazing handiwor k.
[ترجمه ترگمان]برای ۳ ماه من صندلی ام را ترک می کنم - یا باید بگویم که یک نگاه خیره - چشم یک پرنده - از handiwor شگفت انگیز خدا
[ترجمه گوگل]برای 3 ماه من یک صندلی روبروی - یا باید دیدم که یک چشم پرنده را می گویم - از دست دادن شگفت انگیز خداوند
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!