کلمه جو
صفحه اصلی

foursquare


معنی : چهار ضلعی، چهار گوش، مربع، مربع، چهار گوش، چهار ضلعی
معانی دیگر : به طور صریح، با صراحت، رک، مصممانه، کاملا مربع، چهار گوشه ی کامل، (کاملا) چهارگوش، رک و راست، بی شیله پیله، راستگو، صادق، بی رودربایستی، صریح، محکم، قرص، پابرجا، استوار، پراراده، لوزی

انگلیسی به فارسی

چهار ضلعی، مربع، لوزی، چهارگوش، محکم


چهار ضلعی، چهار گوش، مربع


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having four equal sides that meet in four right angles; square.

(2) تعریف: firm and unequivocal.

- They gave the candidate a foursquare endorsement.
[ترجمه ترگمان] آن ها به نامزدها رای مثبت دادند
[ترجمه گوگل] آنها کاندیدای مورد تایید چهار ضلعی را دادند

(3) تعریف: blunt and candid.
مشابه: candid

- He spoke his mind like the foursquare fellow that he is.
[ترجمه ترگمان] او ذهن خود را مثل مربع شکلی که هست صحبت می کرد
[ترجمه گوگل] او ذهن خود را مانند شخص چهار ضلعی که او است صحبت کرد
قید ( adverb )
• : تعریف: in a forthright and unambiguous manner.

• square
square-shaped; steady; blunt, forthright
frankly, openly, bluntly
steadfast; frank, outspoken
if something is four-square, it looks solid and square in shape.
something that is four-square is straight and placed or balanced firmly on something.
if something is four-square it is strong and steady, and unlikely to be affected by changing situations.

مترادف و متضاد

چهار ضلعی (اسم)
foursquare, tetrahedron

چهار گوش (اسم)
square, quad, quadrant, quadrangle, foursquare, quadrate

مربع (اسم)
square, quadrangle, foursquare

مربع (صفت)
square, foursquare, quadrangular

چهار گوش (صفت)
square, quadripartite, foursquare, quadrilateral, quadrate

چهار ضلعی (صفت)
foursquare, quadrilateral, tetrahedral

جملات نمونه

1. a foursquare approach
روش صادقانه

2. He stood four-square behind the Prime Minister in the dispute.
[ترجمه ترگمان]او چهار میدان پشت سر نخست وزیر در این مناقشه بود
[ترجمه گوگل]او در چهارمین جای پشت سر نخست وزیر در اختلاف قرار داشت

3. The new hut stood four-square in the corner of the garden.
[ترجمه ترگمان]کلبه جدید چهار مربع در گوشه باغ قرار داشت
[ترجمه گوگل]کلبه جدید چهار گوشه در باغ بود

4. The hut stood four-square in a corner of the garden.
[ترجمه ترگمان]کلبه چهار مربع در گوشه باغ قرار داشت
[ترجمه گوگل]کلبه چهار گوش مربع در گوشه ای از باغ ایستاده بود

5. The architecture tends to be four-square and unimaginative.
[ترجمه ترگمان]این معماری تمایل دارد چهار نوع میدان و قوه تخیل داشته باشد
[ترجمه گوگل]معماری تمایل دارد که دارای چهار مربع و غیرقابل انعطاف باشد

6. The responsibility lies four-square with the government.
[ترجمه ترگمان]این مسئولیت چهار میدان با دولت است
[ترجمه گوگل]مسئولیت چهار برابر مربع با دولت است

7. He was a four-square and formidable hero.
[ترجمه ترگمان]او یک قهرمان چهار مربع با هیبت بود
[ترجمه گوگل]او یک قهرمان چهار مربع و توانمند بود

8. They stood four-square behind their chief, and they would not accept pressure on him to resign.
[ترجمه ترگمان]آن ها چهار میدان پشت سر فرمانده خود قرار داشتند، و آن ها فشار بر او را قبول نکردند تا استعفا دهد
[ترجمه گوگل]آنها پشت سر فرمانده چهار مربع ایستاده بودند و از فشار به او برای استعفا بر نمی آمدند

9. Another La Plata station, quite different, four-square and concrete, belonged to the provincial government's metre-gauge railway.
[ترجمه ترگمان]یک ایستگاه دیگر لا پلاتا که کاملا متفاوت است، چهار متر مربع و بتونی، متعلق به راه آهن metre متر دولت است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از ایستگاه La Plata، کاملا متفاوت، چهار مربع و بتنی، متعلق به راه آهن سنجی دولت استانی بود

10. The Deccan developed a distinctively four-square stone-built style.
[ترجمه ترگمان]این دکان یک سبک منحصر به فرد چهار مربعی شکل ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]Deccan به طور خاص سبک چهار سنگ ساخته شده سنگ ساخته شده است

11. The shamrock might better be seen as a four-square field, with customers being, as he suggested, the fourth element.
[ترجمه ترگمان]شبدر ممکن است به عنوان یک میدان چهار می دانی در نظر گرفته شود که در آن مشتریان، همان طور که او پیشنهاد کرده بود، چهارمین عامل بود
[ترجمه گوگل]شامپروک ممکن است بهتر به عنوان میدان چهارم مربع دیده شود، زیرا مشتریان، همانطور که او پیشنهاد کرد، عنصر چهارم هستند

12. Foursquare users confirm that they want to publish their location on Twitter every time they check-in.
[ترجمه ترگمان]کاربران Foursquare تایید می کنند که می خواهند هر بار که چک می کنند، مکان خود را در تویی تر منتشر کنند
[ترجمه گوگل]کاربران چهار ضلعی تایید میکنند که میخواهند مکان خود را در توییتر هر بار که وارد میشوند، منتشر کنند

13. Foursquare could, of course, change their roadmap at any moment, but here's our speculation of what you can expect in the coming weeks and months.
[ترجمه ترگمان]چهار چهار ضلعی می توانند در هر لحظه، نقشه راه خود را تغییر دهند، اما در اینجا گمانه زنی درباره آنچه که در هفته های آینده و ماه ها انتظارش را دارید، وجود دارد
[ترجمه گوگل]البته چهار ضلعی می تواند هر لحظه نقشه راه خود را تغییر دهد، اما گمانه زنی های ما از آنچه در هفته ها و ماه های آینده می توانید انتظار داشته باشید

14. Foursquare provides a unique opportunity for any business to add location-based tips and reminders for their "friends" and other users who happen to see the tips in their apps.
[ترجمه ترگمان]چهار ضلعی فرصتی منحصر به فرد برای هر کسب وکار برای افزودن نکاتی مربوط به مکان و یاد آوری برای \"دوستان\" و سایر کاربرانی که برای دیدن نکات در برنامه های خود اتفاق می افتند، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]چهار ضلعی فرصتی منحصر به فرد برای هر کسب و کار فراهم می کند تا نکات و یادآوری مبتنی بر مکان را برای دوستان و دیگر کاربران خود که راهنمایی ها را در برنامه های خود مشاهده می کنند، فراهم کند

a foursquare approach

روش صادقانه


پیشنهاد کاربران

بی رودربایستی، رک، صراحتاً


کلمات دیگر: