1. For, in accordance with the Revolutionist tradition Martin Wight talks about, their ideas knew no frontiers.
[ترجمه ترگمان]چون طبق سنت Revolutionist که مارتین وایت درباره آن حرف می زد، عقاید آن ها هیچ مرز مشخصی نداشت
[ترجمه گوگل]برای اینکه، با توجه به سنت انقلابی که مارتین وایت در مورد آن صحبت می کند، ایده هایشان مرزها را نمی شناخت
2. A revolutionist isolated by circumstances over which he has no control can fall into sectarianism quite unconsciously.
[ترجمه ترگمان]یک انقلابی جدا از شرایطی که هیچ کنترلی بر آن ندارد می تواند به طور ناخود آگاه به فرقه گرایی بیفتد
[ترجمه گوگل]انقلابیون که با شرایطی که کنترلش را ندارند جدا می شود، کاملا ناخودآگاه به فرقه گرایی می افتد
3. Suyu was a great proletarian revolutionist and an outstanding military scientist.
[ترجمه ترگمان]Suyu یک انقلابی عظیم و یک دانشمند نظامی برجسته بود
[ترجمه گوگل]سوئو یک انقلابی بزرگ پرولتری و یک دانشمند برجسته نظامی بود
4. French revolutionist. As a member of the States - General ( 1789 - 1791 ) he attempted to create a constitutional monarchy.
[ترجمه ترگمان]انقلابی فرانسوی او به عنوان عضوی از اتاژنرو (۱۷۹۱ تا ۱۷۹۱)تلاش کرد که یک پادشاهی مشروطه بسازد
[ترجمه گوگل]انقلابیون فرانسه به عنوان یکی از اعضای دولت ایالات متحده (1789 - 1791)، او در تلاش برای ایجاد سلطنت مشروطه بود
5. Zhang Wentian was an outstanding proletarian revolutionist and theorist.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Wentian یک انقلابی و انقلابی برجسته بود
[ترجمه گوگل]ژانگ ونتیان انقلابی و نظریه پرداز برجسته پرولتری بود
6. Yang Yu lin was a famous bourgeois democratic revolutionist and propagator.
[ترجمه ترگمان]یانگ یو لین یک انقلابی مشهور و انقلابی بود
[ترجمه گوگل]یانگ یو لین یک انقلابی و تبلیغگر مشهور بورژوا دموکراتیک بود
7. Chou En-lai is not only a great proletariat revolutionist, politician, militarist, diplomat, but also an outstanding Marxist theorist.
[ترجمه ترگمان]چو ان - lai نه تنها یک انقلابی بزرگ، سیاست مدار، سیاست مدار، سیاست مدار، و همچنین یک نظریه پرداز مارکسیست بود
[ترجمه گوگل]چو ال لایت نه تنها انقلابی، سیاستمدار، نظامی و دیپلمات، بلکه نظریه پرداز برجسته مارکسیستی است
8. As a revolutionist with great learning, Zhang Taiyan has an unusual experience of practising Buddhism.
[ترجمه ترگمان]ژانگ Taiyan به عنوان یک انقلابی با یادگیری زیاد تجربه غیر معمول تمرین Buddhism را دارد
[ترجمه گوگل]ژانگ تاییهان، به عنوان یک انقلابیگر با یادگیری عالی، تجربه غیر معمولی از تمرین بودیسم دارد
9. Chen Yun is crackajack proletarian revolutionist, it is the prominent leader of party and country.
[ترجمه ترگمان]چن یون crackajack انقلابی است که رهبر برجسته حزب و کشور است
[ترجمه گوگل]چن یون انقلابی پرولتاریا است، او رهبر برجسته حزب و کشور است
10. Comrade Chen Yun is revolutionist of proletariat of our party older generation, politician, militarist.
[ترجمه ترگمان]رفیق چن یون انقلابی از proletariat نسل قدیمی حزب ما، سیاست مدار، سیاست مدار است
[ترجمه گوگل]رفیق چن یون انقلابی از پرولتاریا حزب نسل ما، سیاستمدار و نظامی است
11. The revolutionist eluded capture for weeks by hiding underground.
[ترجمه ترگمان]یک انقلابی، با پنهان کردن زیر زمین، هفته ها از دستگیری فرار کرد
[ترجمه گوگل]انقلابیون برای چندین هفته خود را با پنهان کردن زیر زمین نابود کردند
12. CaiYuanpei is a great democratic revolutionist, educationist, thinker in Chinese modern history.
[ترجمه ترگمان]CaiYuanpei یک انقلابی بزرگ دموکراتیک، متفکر، متفکر در تاریخ مدرن چین است
[ترجمه گوگل]CaiYuanpei یک انقلابی دموکراتیک، تحصیلکرده، متفکر در تاریخ مدرن چین است
13. Cai Yuanpei is an outstanding revolutionist and democratic soldier, as well as a great thinker.
[ترجمه ترگمان]Zhao Cai یک انقلابی برجسته و سرباز دمکراتیک و همچنین یک متفکر بزرگ است
[ترجمه گوگل]کای یوپنی یک سرباز برجسته انقلابی و دموکراتیک و همچنین متفکر بزرگ است
14. He Xiangning was not only a prominent democratic revolutionist, but also a famous painter.
[ترجمه ترگمان]او نه تنها یک انقلابی بزرگ دموکرات، بلکه یک نقاش مشهور نیز بود
[ترجمه گوگل]او Xiangning نه تنها یک انقلابی برجسته دموکراتیک بود، بلکه یک نقاش مشهور بود