1. since she had lost the text of her speech she had to extemporize
چون متن سخنرانی خود را گم کرده بود مجبور شد فی البداهه صحبت کند.
2. The speaker can extemporize on any of a number of subjects.
[ترجمه ترگمان]سخنگو می تواند بر روی هر یک از موضوعات تمرکز کند
[ترجمه گوگل]سخنران می تواند در هر یک از تعدادی از موضوعات extemporize
3. He has to extemporize because he has forgotten to bring his note.
[ترجمه ترگمان]او باید به این دلیل که فراموش کرده بود یادداشت را بیاورد
[ترجمه گوگل]او مجبور است که از او بخاطر بیاورد، زیرا او فراموش کرده است که یادداشت خود را بیابد
4. He had to extemporize because he had forgotten to bring his notes.
[ترجمه ترگمان]زیرا فراموش کرده بود که یادداشت ها را برایش بیاورد
[ترجمه گوگل]او مجبور بود که از یاد ببرد زیرا او فراموش کرده بود یادداشت هایش را به او بدهد
5. I'd lost my notes and had to extemporize.
[ترجمه ترگمان]یادداشت ها را از دست داده بودم و مجبور بودم به extemporize بروم
[ترجمه گوگل]من یادداشت هایم را از دست دادم و مجبور شدم آن را ادامه دهم
6. Certain performers can extemporize.
[ترجمه ترگمان]برخی از مجریان نیز می توانند این کار را انجام دهند
[ترجمه گوگل]برخی از هنرمندان میتوانند extemporize کنند
7. The actress forgot her lines and had to extemporize.
[ترجمه ترگمان]بازیگر خطوط خود را فراموش کرد و به extemporize پیوست
[ترجمه گوگل]بازیگر خطوط خود را فراموش کرد و مجبور شد که آن را ادامه دهد