کلمه جو
صفحه اصلی

mister


معنی : آقا، سرکار، عنوانی مثل اقا
معانی دیگر : (m بزرگ - معمولا می نویسند .mr - جلو اسم یا عنوان می آید) آقای، (m بزرگ - پیش از نام چیز یا محل و غیره) برجسته در، خبره در، (عامیانه) آقا، (عامیانه - با: the) شوهر، (m بزرگ - ارتش امریکا) عنوان رسمی که با آن افسران زیر را مخاطب قرار می دهند: دانشجوی دانشکده افسری زمینی، افسریار، ستوان یار، (نیروی دریایی) افسران مادون ناخدا سوم، اقا مختصر ان، mr است

انگلیسی به فارسی

اقا (مختصر ان. mr است)


مامان، آقا، سرکار، عنوانی مثل اقا


انگلیسی به انگلیسی

• title of respect for a man that is prefixed to his name (usually abbreviated as mr.)

مترادف و متضاد

آقا (اسم)
gaffer, monsieur, don, sir, gentleman, mister, gent, seigneur, esquire, seignior, signor, hidalgo, padrone, sahib

سرکار (اسم)
mister

عنوانی مثل اقا (اسم)
squire, mister

جملات نمونه

1. the mister isn't home
شوهرم خانه نیست.

2. At the moment I'm only a mister, but I'll be a professor.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه من فقط یک آقا هستم، اما یک پروفسور می شوم
[ترجمه گوگل]در حال حاضر من فقط یک مأمور هستم، اما من یک استاد خواهم بود

3. Please mister, can I have my ball back?
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم آقا، میتونم توپم رو پس بگیرم؟
[ترجمه گوگل]لطفا مأمور، آیا می توانم توپم را به عقب برگردانم؟

4. Mister, can we 'elp to carry yer stuff in?
[ترجمه ترگمان]آقا، می شه وسایل تو رو ببریم تو؟
[ترجمه گوگل]آقای، آیا می توانیم در مورد حملات yer صحبت کنیم؟

5. Paul is Mister Big in our department, so it's important to make a good impression on him.
[ترجمه ترگمان]پل تو بخش ماست، بنابراین مهم است که تاثیر خوبی روی او بگذارد
[ترجمه گوگل]پل ماجرای بزرگ در بخش ما است، بنابراین مهم است تا بر او تأثیری بگذارد

6. Look, Mister, we know our job, so don't try to tell us what to do.
[ترجمه ترگمان]ببین اقای اقای، ما وظیفه خودمونو می دونیم، پس سعی نکن به ما بگی چیکار کنیم
[ترجمه گوگل]خب، آقای، ما کارمان را می دانیم، بنابراین سعی نکنید به ما بگویید که چه کاری باید انجام دهید

7. Listen to me, Mister, I don't ever wanna see you in this bar again.
[ترجمه ترگمان]گوش کن اقای اقای، من دیگر نمی خواهم شما را در این بار ببینم
[ترجمه گوگل]آقای من، گوش کن، من هرگز نمی خواهم دوباره تو را در این نوار ببینم

8. Mister Smith is my good friend.
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت دوست خوب من است
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت دوست خوب من است

9. Dare he risk inviting them and asking Mister Tom's permission?
[ترجمه ترگمان]اجازه می دین که آن ها را دعوت کند و از آقای تام اجازه بگیرد؟
[ترجمه گوگل]جرات کرد که او را دعوت کند و از اجازه آقای تام درخواست کند؟

10. This is no joke, mister, it's for real.
[ترجمه ترگمان]این شوخی نیست آقا، واقعیت داره
[ترجمه گوگل]این شوخی نیست، مامور، این برای واقعی است

11. You don't have any change, do you mister?
[ترجمه ترگمان]تو که تغییر نمی کنی، آقا؟
[ترجمه گوگل]شما هیچ تغییری ندارید، آیا شما مأمور هستید؟

12. And so Mister Johnny took them up through the dark yew trees, carrying the goose and holding Nick's hand.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آقای جانی آن ها را از میان درخت های سرخدار گرفته و دست نیک را در دست گرفته بود
[ترجمه گوگل]بنابراین آقای جاننی آنها را از طریق درختان تیره تیره، حمل غاز و نگه داشتن دست نیک

13. He got told off by Mister C. It's inevitable, I suppose.
[ترجمه ترگمان] آقای \"سی\" بهم گفت فکر می کنم اجتناب ناپذیر است
[ترجمه گوگل]او می گوید: آقای C آن را اجتناب ناپذیر است، من فکر می کنم

14. Two forensic pathologists Mister Gleason has scheduled for our entertainment here.
[ترجمه ترگمان]دوتا pathologists پزشکی قانونی، آقای Gleason برای سرگرمی ما برنامه ریزی کرده
[ترجمه گوگل]دو پاتولوژیست پزشکی قانونی آقای گلیسون برای سرگرمی ما اینجا برنامه ریزی شده است

15. Record will reflect same warning to Mister Klein and his client previously issued to Miss Fentress.
[ترجمه ترگمان]رکورد همین هشدار را برای آقای کلین و موکلش که قبلا به دوشیزه Fentress صادر شده بود، منعکس خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ضبط همان هشدار را به آقای کلین و مشتری او که قبلا به خانم آرایشگاه منتشر شده، منعکس می کند

Mr. Ramin Aryanpur

آقای رامین آریان‌پور


they call him "Mr. Jazz"

به او می‌گویند: «آقای جاز»


hey mister, give me some help!

هی آقا، یک کمکی به من بکن!


The mister isn't home.

شوهرم خانه نیست.


پیشنهاد کاربران

نوعی اسپری کردن آب به صورت مه

دنیایی را تصور کنید که در آن ، همه ی کسانی که در معرض دید مستقیم شما نیستند ، خوشحالند.
همه ی انسانهایی که شما در معرض دید آنان هستید ، شما را نمی بینند.
و در احوال آسوده قرار دارید!
_________________________________
اکنون دنیایی را تصور کنید که بعد از مکثی موقت و درک عمیق آمده از سکون و تفکر و بینش الهی ، دست از موبایل تان رها می نمایید.


کلمات دیگر: