کلمه جو
صفحه اصلی

internal medicine


معنی : طب داخلی
معانی دیگر : درون پزشکی

انگلیسی به فارسی

طب داخلی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a specialized medical practice that deals with the diagnosis and nonsurgical treatment of disease, esp. of internal organs and tissues.

• branch of medicine concerned with the diagnosis and treatment of internal or non-surgical disorders

مترادف و متضاد

طب داخلی (اسم)
internal medicine

جملات نمونه

1. Smith has been practicing internal medicine in Mesa since 197
[ترجمه ترگمان]اسمیت از سال ۱۹۷ در حال تمرین پزشکی داخلی در مسا یل بوده است
[ترجمه گوگل]اسمیت در سال 2009 از پزشکان داخلی در Mesa استفاده کرده است

2. His theory, published in the Annals of Internal Medicine last June, prompted lots of critics to write in.
[ترجمه ترگمان]نظریه او که در ماه ژوئن گذشته در کتاب تاریخچه پزشکی داخلی منتشر شد بسیاری از منتقدان را وادار به نوشتن کرد
[ترجمه گوگل]تئوری او، که در ماه ژوئن سالانه نشریه پزشکی داخلی منتشر شد، موجب شد بسیاری از منتقدان برای نوشتن در

3. Physicians trained in internal medicine are attached and function as consultants.
[ترجمه ترگمان]پزشکانی که در پزشکی داخلی آموزش دیده اند به عنوان مشاور کار و عمل می کنند
[ترجمه گوگل]پزشکان آموزش دیده در پزشکی داخلی متصل و به عنوان مشاوران عمل می کنند

4. For in - patient departments of internal medicine ward, general surgery ward, orthopedic ward.
[ترجمه ترگمان]برای درمان در بخش های بیمار بخش پزشکی داخلی، بخش جراحی عمومی، بیمارستان ارتوپدی
[ترجمه گوگل]برای بخش های داخلی بیمارستان داخلی، بخش جراحی عمومی، بخش ارتوپدی

5. The findings are published in the Journal General Internal Medicine.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها در ژورنال پزشکی داخلی ژورنال منتشر می شوند
[ترجمه گوگل]یافته ها در مجله عمومی پزشکی داخلی منتشر شده است

6. Is the main distinction inside nerve internal medicine and heart " ? "
[ترجمه ترگمان]آیا مهم ترین تمایز میان طب داخلی و قلب است؟ \"
[ترجمه گوگل]آیا تمایز اصلی داخل طب داخلی و قلب عصب است؟ '

7. Youd better go to see a doctor of internal medicine.
[ترجمه ترگمان]بهتر است بری دکتر پزشکی را ببینی
[ترجمه گوگل]شما بهتر است به دکتر پزشکی داخلی بروید

8. The findings appear in Monday's Archives of Internal Medicine.
[ترجمه ترگمان]این یافته ها در آرشیوهای پزشکی داخلی دوشنبه دیده می شوند
[ترجمه گوگل]یافته ها در آرشیو پزشکی داخلی روز دوشنبه برگزار می شود

9. Members represent a variety of origins, including anesthesiology, internal medicine, neurology, neurosurgery, orthopedic surgery, physiatry, and psychiatry.
[ترجمه ترگمان]اعضا، از جمله anesthesiology، پزشکی داخلی، عصب شناسی، جراحی اعصاب، جراحی ارتوپدی، physiatry و روان پزشکی هستند
[ترجمه گوگل]اعضا از انواع مختلفی از جمله بیهوشی، طب داخلی، مغز و اعصاب، جراحی اعصاب، جراحی ارتوپدی، فیزیوتراپی و روانپزشکی استفاده می کنند

10. The study is published in journal Annals of Internal Medicine.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه در ژورنال ژورنال پزشکی داخلی منتشر شده است
[ترجمه گوگل]این مطالعه در مجله Annals of Internal Medicine منتشر شده است

11. Initially came a internal medicine department, the most main consideration is because goes to work with the relaxation time is fixed, therefore I may read with single-hearted devotion the study.
[ترجمه ترگمان]در ابتدا یک دپارتمان پزشکی داخلی آمد، مهم ترین مساله این است که به دلیل کار کردن با زمان استراحت ثابت است، بنابراین ممکن است با اخلاص single مطالعه کنم
[ترجمه گوگل]در ابتدا یک بخش پزشکی داخلی به وجود آمد، مهمترین دلیل آن این است که با زمان آرام شدن به کار می رود ثابت شده است، بنابراین من ممکن است با توجه به تکیه گاه مطالعه مطالعه را بخوانم

12. Xing Xiuji: Professor of treatment of geratology of internal medicine of traditional Chinese medicine. Good at treating difficult disease in internal medicine.
[ترجمه ترگمان]ژینگ Xiuji: پروفسور درمان of پزشکی داخلی پزشکی سنتی چینی در درمان بیماری های سخت در پزشکی داخلی خوب است
[ترجمه گوگل]Xing Xiuji: استاد درمان geratology طب داخلی از طب سنتی چینی خوب در درمان بیماری های دشوار در طب داخلی

13. It was published in the "Annals of Internal Medicine".
[ترجمه ترگمان]این کتاب در کتاب \"تاریخچه پزشکی داخلی\" به چاپ رسید
[ترجمه گوگل]این در سالنامه های پزشکی داخلی منتشر شد


کلمات دیگر: