کلمه جو
صفحه اصلی

lunation


معنی : یک ماه قمری
معانی دیگر : ماه قمری

انگلیسی به فارسی

یک ماه قمری


ازدواج، یک ماه قمری


انگلیسی به انگلیسی

• lunar month, period of time averaging from about 29.5 days that passes between two sequential new moons

مترادف و متضاد

یک ماه قمری (اسم)
lunation

جملات نمونه

1. Since this lunation occurs at a critical degree in astrology known as the Aries Point, it's possible that you'll want to reveal a personal creative project in a very public way during this time.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این lunation در درجه بحرانی از علم احکام نجوم به نام Aries پوینت رخ می دهد، این امکان وجود دارد که شما بخواهید یک پروژه خلاقانه شخصی را در طی این زمان به یک روش بسیار عمومی نشان دهید
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این افتتاحیه در درجه حرارت بحرانی در اخترفیزیکی معروف به Aries Point اتفاق می افتد، احتمال دارد که شما در این زمان، یک پروژه خلاقانه شخصی را به صورت عمومی به نمایش بگذارید

2. Applying tropical year and lunation, the exchange formula of calendar and solar calendar could be derived.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سال استوایی و lunation، فرمول مبادله تقویم و تقویم خورشیدی را می توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]فرمول تقویم و تقویم خورشیدی را می توان با استفاده از سال های گرمسیری و خورشید به کار برد

3. Applying tropical year and lunation, the exchange formula of lunar calendar and solar calendar could be derived.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از سال استوایی و lunation، فرمول مبادله تقویم قمری و تقویم خورشیدی را می توان به دست آورد
[ترجمه گوگل]فرمول تقویم قمری و تقویم خورشیدی را می توان با استفاده از سال های گرمسیری و خورشید به دست آورد

4. This is an excellent lunation for examining our belief structures and learning about those places where we are most emotionally invested in being right.
[ترجمه ترگمان]این یک lunation عالی برای بررسی ساختارهای اعتقادی ما و یادگیری در مورد آن مکان هایی است که در آن ما از لحاظ عاطفی سرمایه گذاری می کنیم
[ترجمه گوگل]این یک بررسی عالی برای بررسی ساختارهای باور ما و یادگیری در مورد آن مکانهایی است که در آن ما بیشتر از لحاظ احساسی به درستی سرمایه گذاری می کنیم

5. The "full moon" in the rule is the ecclesiastical full moon, which is defined as the fourteenth day of a tabular lunation, where day 1 corresponds to the ecclesiastical New Moon.
[ترجمه ترگمان]ماه کامل در این قانون، ماه کامل کلیسا است که به صورت روز چهاردهم یک لوح جدولی مشخص می شود که در آن روز ۱ برابر ماه جدید کلیسا می باشد
[ترجمه گوگل]ماه کامل در حکومت ماه کامل کلیسا است، که به عنوان روز چهاردهم از شفاهی جدولی تعریف شده است، جایی که روز 1 به ماه جدید کلیسا مربوط می شود


کلمات دیگر: