1. he tried to placate the offended guests
او کوشید تا از مهمانان رنجیده استمالت کند.
2. He never attempts to placate his enemy.
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت سعی نمی کرده که دشمنش رو آروم کنه
[ترجمه گوگل]او هرگز تلاش نمی کند دشمن خود را جلب کند
3. He smiled, trying to placate me.
[ترجمه ترگمان]او لبخند زد، سعی کرد مرا آرام کند
[ترجمه گوگل]او لبخندی زد و سعی کرد مرا محکم کند
4. These changes did little to placate the unions.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات کمی برای آرام کردن اتحادیه ها انجام شد
[ترجمه گوگل]این تغییرات باعث شد تا اتحادیه ها را تسریع نکنند
5. Even a written apology failed to placate the indignant hostess.
[ترجمه ترگمان]حتی یک عذرخواهی کتبی هم نتوانسته بود زن میزبان خشمگین را آرام کند
[ترجمه گوگل]حتی یک اخطار نوشته شده به جای میزبان خشمگین ناکام ماند
6. The concessions did little to placate the students.
[ترجمه ترگمان]این امتیازات کمی برای جلب رضایت دانش آموزان انجام شد
[ترجمه گوگل]این امتیازات برای دانشجویان جسورانه نبود
7. His intent is clearly not to placate his critics.
[ترجمه ترگمان]هدف او واضح نیست که منتقدان خود را آرام کند
[ترجمه گوگل]قصدش کاملا واضح نیست که منتقدانش را تحسین کند
8. Instead, it fired her outright, hoping thereby to placate the students and thus bring the whole matter to a close.
[ترجمه ترگمان]در عوض، او رک و پوست کنده او را اخراج کرد، به این امید که دانش آموزان را آرام کند و در نتیجه همه چیز را به یک نزدیک تبدیل کند
[ترجمه گوگل]در عوض، او را به طور کامل اخراج کرد، امیدوار بود در نتیجه دانشجویان را تحسین کند و در نتیجه کل موضوع را به پایان برساند
9. Similar plans to placate Western donors are often behind the establishment of rights commissions, it said.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه گفت که طرح های مشابهی برای آرام کردن خیرین غربی اغلب در پی ایجاد کمیسیون های حقوقی هستند
[ترجمه گوگل]وی گفت که برنامه های مشابه برای جایگزینی اهدا کنندگان غربی اغلب در راستای ایجاد کمیسیون های حقوق هستند
10. A series of meetings are planned to placate big institutional investors.
[ترجمه ترگمان]مجموعه ای از نشست ها برای جلب رضایت سرمایه گذاران بزرگ نهادی برنامه ریزی شده اند
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از جلسات به منظور جلب سرمایه گذاران نهادی برنامه ریزی شده است
11. The noise control law could placate airport neighbors, who oppose growth because of the noise.
[ترجمه ترگمان]قانون کنترل صدا می تواند همسایگان فرودگاه را آرام کند که به دلیل سر و صدا با رشد مخالف هستند
[ترجمه گوگل]قانون کنترل سر و صدا می تواند همسایگان فرودگاه را که به دلیل سر و صدای مخالف است، تسخیر کند
12. Herrera endeavored to placate the opposition by making preliminary defense preparations and by sending additional forces to the Rio Grande.
[ترجمه ترگمان]Herrera سعی کرد با انجام آماده سازی های اولیه دفاعی و فرستادن نیروهای اضافی به ریو گرانده، مخالفت خود را آرام کند
[ترجمه گوگل]هررا تلاش کرد تا با تهیه مقدمات دفاع مقدماتی و ارسال نیروهای اضافی به ریو گراند، مخالفت کند
13. Whether it can deliver results fast enough to placate US impatience with China is another matter.
[ترجمه ترگمان]این که آیا آن می تواند به اندازه کافی سریع عمل کند تا ناشکیبایی در ایالات متحده را آرام کند، موضوع دیگری است
[ترجمه گوگل]این که آیا این می تواند نتایج به اندازه کافی برای تحمیل بی صبری ایالات متحده به چین انجام دهد، موضوع دیگری است
14. Mrs Merkel would be foolish to placate her base by swerving right.
[ترجمه ترگمان]خانم مارکل احمق است که با انحراف از سمت راست، پایگاه خود را آرام کند
[ترجمه گوگل]خانم مرکل، احمقانه است که بتواند پایه هایش را به درستی بچرخاند
15. The White House must placate investors nervous about deficit spending with the political imperative of getting the jobless rate down.
[ترجمه ترگمان]کاخ سفید باید سرمایه گذاران را در مورد هزینه های کسری بودجه با ضرورت سیاسی برای کاهش نرخ بیکاری آرام کند
[ترجمه گوگل]کاخ سفید باید سرمایه گذاران را نسبت به کاهش کسری بودجه با نگرانی سیاسی نرخ بیکاری پایین بیاورد