کلمه جو
صفحه اصلی

pisciculture


معنی : پرورش ماهی
معانی دیگر : ماهی پروری

انگلیسی به فارسی

پرورش ماهی


ماهیگیری پرورش ماهی، پرورش ماهی


انگلیسی به انگلیسی

• raising of fish, breeding of fish, fish farming

مترادف و متضاد

پرورش ماهی (اسم)
pisciculture

جملات نمونه

1. So, pisciculture person what can you do at present?
[ترجمه ترگمان]بنابراین چه کاری می توانید در حال حاضر انجام دهید؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، فرد ماهیگیری چه می تواند در حال حاضر انجام دهد؟

2. Husband thinks pisciculture early, took aquarium place in the sitting room then.
[ترجمه ترگمان]شوهر فکر می کند که خیلی زود ماهی را در اتاق نشیمن می گیرد
[ترجمه گوگل]شوهر فکر می کند زراعت زراعت در اوایل، محل آکواریوم در اتاق نشیمن را پس گرفت

3. Pisciculture, inscribe if Honghu is lasting.
[ترجمه ترگمان]ثبت کنید، و اگر Honghu پایدار بماند، آن را ثبت کنید
[ترجمه گوگل]ماهیان زراعی، اگر Honghu ماندگار باشد، آن را بنویسید

4. Pisciculture is blocked evil spirit, it is geomantic in have its effect truly, place in what azimuth nevertheless, cannot despise absolutely, have a mistake a bit, kill a person not shallow.
[ترجمه ترگمان]pisciculture روح شیطانی را مسدود می کند، اما در واقع تاثیر آن واقعا، جایی که در آن سمت قرار دارد، نمی تواند به طور قطع مورد تحقیر قرار گیرد، کمی اشتباه کند، بکشد، بکشد و یک فرد را بکشد
[ترجمه گوگل]ماهیان زراعتی روح شیطانی را مسدود می کند، زمین شناسی آن را واقعا تاثیر می گذارد، جایی که در آن، هرگز نمیتواند مطلقا عصبانی شود، اشتباه بکند، کسی را بکشند، نه کم عمق

5. Fishing is easy pisciculture is difficult!
[ترجمه ترگمان]ماهیگیری آسان است، مشکل است!
[ترجمه گوگل]ماهیگیری ماهیگیری آسان است دشوار است!

6. Under intensive pisciculture conditions, the problem of how to purify and reuse the large amount of animal-breeding sewage has become a bottleneck that limits the development of pisciculture.
[ترجمه ترگمان]تحت شرایط حاد pisciculture، مساله چگونگی تصفیه و استفاده مجدد از مقدار زیادی از فاضلاب پرورش حیوان به a تبدیل شده است که توسعه of را محدود می سازد
[ترجمه گوگل]با توجه به شرایط فیزیکی پرورش ماهی، مشکل چگونگی تمیز کردن و استفاده مجدد از مقدار زیادی از فاضلاب های پرورش حیوانات، تنگنا است که توسعه پرورش ماهی را محدود می کند

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

8. When planting bamboos and farming fish here, he wrote the first Pisciculture Guidebook in China.
[ترجمه ترگمان]زمانی که کاشت bamboos و ماهی کشاورزی در اینجا آغاز شد، او اولین pisciculture Guidebook را در چین نوشت
[ترجمه گوگل]هنگام پرورش بامبو و ماهی های زراعی در اینجا، او اولین راهنمای ماهیگیری در چین را نوشت

9. A lot of people like to be on the balcony pisciculture of cistern of build by laying bricks or stones, but many cistern had appeared slack circumstance.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم دوست داشتند با آجر فرش یا سنگ ساخته شوند، اما آب انبار بسیاری دیده می شد
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم دوست دارند بر روی بالکن ماهیان زراعی از مخزن ساخته شده توسط تخمگذار آجر یا سنگ، اما بسیاری از مخازن به نظر می رسید شرایط سخت

10. According to the view of Li Qi of director of committee of experts of learning of association of Chinese electron business affairs, should " turn on the water pisciculture " .
[ترجمه ترگمان]با توجه به دیدگاه لی چی رئیس کمیته متخصصان یاد گیری روابط تجاری الکترونی چین باید \"pisciculture آب\" را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به دیدگاه لی کی از مدیر کمیته کارشناسان یادگیری ارتباطات امور تجارت الکترونیکی الکترونیک چین، باید آبزی پروری آب را روشن کند

11. Each district is in deepness development, it is the content of science and technology such as domestication pisciculture high advanced and practical technology gets bedding face accumulates promotion.
[ترجمه ترگمان]هر ناحیه در حال توسعه deepness است، و محتوای علم و فن آوری از قبیل اهلی کردن، پیشرفته و فن آوری کاربردی با تبلیغات رو به افزایش است
[ترجمه گوگل]هر منطقه در توسعه عمیق است، محتوا از علم و فن آوری مانند دامداری پرورش ماهی پرورش تکنولوژی بالا پیشرفته و عملی می شود صورت تخت جمع آوری ارتقاء

12. " this makes clear, the country is right the strategic bend of electronic commerce industry at " turn on the water pisciculture ", and net inn new rule deviated from this basic basic principle.
[ترجمه ترگمان]\"این امر روشن می سازد، کشور در سمت راست گرایش استراتژیک صنعت تجارت الکترونیک در\" چرخش بر روی آب \" قرار دارد، و قانون جدید، این اصل اساسی را منحرف می کند
[ترجمه گوگل]'این روشن می کند که کشور حق استراتژی صنعت تجارت الکترونیک را دارد که' در زمینه پرورش ماهی های آب 'را فعال کند و قوانین جدید خالص این اصل اساسی اساسی را کنار بگذارد

13. "Geomantic gentleman " express, the house is in hillside position, it is overland all round, need has water to allocate the balance of the five elements, because this suggests his pisciculture .
[ترجمه ترگمان]\"جناب آقا\" بیان می کنند، خانه در موقعیت دامنه تپه قرار دارد، و از روی زمین است، نیاز به آب دارد تا تعادل پنج عنصر را تخصیص دهد، چون این پیشنهاد pisciculture را پیشنهاد می کند
[ترجمه گوگل]'جانسون نجیب زاده' اظهار داشت، این خانه در موقعیت تپه ای قرار گرفته است، در سراسر زمین قرار دارد، نیاز به آب دارد تا توازن پنج عنصر را تخصیص دهد؛ زیرا این نشان می دهد که پرورش ماهیانه آن است

14. The expert points out, had better not lying indoor pisciculture .
[ترجمه ترگمان]متخصصان اشاره می کنند که بهتر است که در داخل محوطه سرپوشیده قرار نداشته باشند
[ترجمه گوگل]کارشناس اشاره می کند، بهتر است دروغ گفتن در صنعت ماهیگیری در محیط داخلی


کلمات دیگر: