کلمه جو
صفحه اصلی

trade in


معنی : مبادله
معانی دیگر : (به ویژه اتومبیل) مبادله کردن، (برای خرید اتومبیل جدید) اتومبیل خود و مقداری پول دادن، آورده، تاخت کالای نو و کهنه (در برابر پرداخت پول)، معاوضه، پایاپای کاری، مبادله کردن

انگلیسی به فارسی

مبادله کردن، مبادله


مبادله


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to give an old thing, usually a car, in exchange for a new thing.

- Jack will trade in his old truck when he buys a new one.
[ترجمه ترگمان] وقتی که یه جدیدش رو می خره \"جک\" با ماشین قدیمیش معامله می کنه
[ترجمه گوگل] جک در کامیون قدیمی خود، زمانی که او یک خرید جدید را خریداری می کند
اسم ( noun )
حالات: trade-ins
(1) تعریف: a used thing accepted as partial payment for a new one, esp. an automobile.

(2) تعریف: a transaction involving such a trade.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: of or pertaining to the valuation of goods that are to be traded in.

- Some automobiles have a high trade-in value regardless of their age.
[ترجمه ترگمان] برخی از ماشین ها بدون توجه به سن خود دارای ارزش تجارت بالایی هستند
[ترجمه گوگل] برخی از خودروها بدون در نظر گرفتن سنشان ارزش تجارت بالایی دارند

(2) تعریف: of or pertaining to a transaction involving a trade-in.

• trade deal, exchange of something old for something new
a trade-in is a business deal in which someone buys something like a new car or washing machine at a reduced price by giving their old car or washing machine as well as money in payment.

مترادف و متضاد

مبادله (اسم)
exchange, change, truck, interchange, swapping, trade in, truckage

جملات نمونه

1. They trade in furs and skins.
[ترجمه ترگمان]با خز و پوست مبادله می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در پوست و پوست پوشیده می شوند

2. Isabella's father carried on a trade in silks.
[ترجمه ترگمان]پدر ایزابلا در لباس ابریشمی تجارت می کرد
[ترجمه گوگل]پدر ایزابلا تجارت در ابریشم انجام داد

3. There is a longstanding prostitution trade in the port.
[ترجمه ترگمان]یک تجارت فحشا طولانی در بندر وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک تجارت طولانی مدت در فحشا در بندر وجود دارد

4. The investigation uncovered evidence of a large-scale illegal trade in wild birds.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات حاکی از کشف یک تجارت غیرقانونی در مقیاس بزرگ در پرندگان وحشی بود
[ترجمه گوگل]تحقیقات کشف شواهدی از تجارت غیرقانونی بزرگ در پرندگان وحشی را کشف کرد

5. The country's trade in manufactured goods has expanded in the last ten years.
[ترجمه ترگمان]تجارت این کشور در کالاهای تولیدی در ده سال گذشته گسترش یافته است
[ترجمه گوگل]تجارت کشور در کالاهای تولیدی در ده سال گذشته گسترش یافته است

6. The stallholders were doing a roaring trade in burgers.
[ترجمه ترگمان]The در همبرگر تجارت می کردند
[ترجمه گوگل]استالارگراف ها در حال انجام تجارت طغیانی در همبرگر بودند

7. My father carries on a trade in silk.
[ترجمه ترگمان]پدرم با یک معامله ابریشم تجارت می کند
[ترجمه گوگل]پدرم تجارت را در ابریشم انجام می دهد

8. Continued trade in these products is a threat to the survival of the species.
[ترجمه ترگمان]ادامه تجارت در این محصولات تهدیدی برای بقا گونه ها می باشد
[ترجمه گوگل]ادامه تجارت این محصولات تهدیدی برای بقای گونه است

9. They do a lively trade in souvenirs and gifts.
[ترجمه ترگمان]آن ها تجارت پر جنب و جوشی در سوغاتی و هدیه انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها یک تجارت پر جنب و جوش در سوغاتی و هدیه انجام می دهند

10. Drug dealers openly plied their trade in front of children.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان مواد مخدر آشکارا تجارت خود را در مقابل کودکان به کار بردند
[ترجمه گوگل]نمایندگی های مواد مخدر به طور آشکار تجارت خود را در برابر کودکان انجام می دهند

11. They used a front organization to hide their trade in forbidden goods.
[ترجمه ترگمان]آن ها از یک سازمان جلو برای مخفی کردن تجارت خود در کالاهای ممنوعه استفاده کردند
[ترجمه گوگل]آنها از یک سازمان پیشین برای مخفی کردن تجارت خود در کالاهای ممنوعه استفاده می کردند

12. Environmentalists called for an end to the trade in tropical hardwoods.
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست خواستار پایان دادن به تجارت در مناطق گرمسیری شدند
[ترجمه گوگل]محققان محیط زیست خواستار پایان دادن به تجارت چوب های گرمسیری شدند

13. The new shop has been doing a brisk trade in cut - price clothes.
[ترجمه ترگمان]این مغازه جدید در حال انجام یک تجارت چابک در لباس های کوتاه است
[ترجمه گوگل]فروشگاه جدید در حال انجام یک تجارت پر سر و صدا در لباس های برش قیمت است

14. The scheme allows customers to trade in their own computer against the cost of a new one.
[ترجمه ترگمان]این طرح به مشتریان اجازه می دهد تا در کامپیوتر خودشان در برابر هزینه یک محصول جدید تجارت کنند
[ترجمه گوگل]این طرح به مشتریان اجازه می دهد تا در کامپیوتر شخصی خود در برابر هزینه یک محصول جدید تجارت کنند

15. Steps were taken to ban the trade in ivory.
[ترجمه ترگمان]گام هایی برداشته شدند تا تجارت عاج را ممنوع کنند
[ترجمه گوگل]اقداماتی برای ممنوعیت تجارت عاج انجام شد


کلمات دیگر: