1. it is useless to expostulate with a stubborn man
پند دادن به آدم یکدنده بی فایده است.
2. I expostulate with her on the impropriety.
[ترجمه ترگمان]من با او در این مورد با او موافق نیستم
[ترجمه گوگل]من با او مخالفت می کنم
3. The father expostulate with his son about the foolishness of leaving school.
[ترجمه ترگمان]پدر با پسرش راجع به حماقت مدرسه با پسرش حرف می زند
[ترجمه گوگل]پدر با پسر خود در مورد احمق بودن از ترک مکتب مخالفت می کند
4. expostulate with sb. about sth.
[ترجمه ترگمان]سرزنشش کنیم در مورد sth
[ترجمه گوگل]مخالفت با اس درباره sth
5. She expostulate with her husband about his habit of smoking in bed.
[ترجمه ترگمان]با شوهرش در مورد عادت همیشگی اش در رختخواب، با شوهرش صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او با شوهرش درباره عادت سیگار کشیدن در رختخواب مخالفت می کند
6. They expostulate with him about the risk involve in his plan.
[ترجمه ترگمان]آن ها با او در مورد خطر درگیر شدن در نقشه اش به ما اعتراض می کنند
[ترجمه گوگل]آنها با او درباره خطر موجود در برنامه خود مخالفت می کنند
7. Now and again one would try to expostulate with the man in white but it was no good; nobody was listening.
[ترجمه ترگمان]گاه و بیگاه سعی می کرد با آن مرد سفیدپوش بیرون بیاید، اما خوب نبود؛ کسی گوش نمی داد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر و دوباره سعی می کنید با مرد سفید پوستان مخالفت کنید اما خوب نیست؛ هیچ کس گوش نداد
8. Breeze looked up, meaning to expostulate, but was silenced by what she saw in her sister's face.
[ترجمه ترگمان]نسیم به او نگاه کرد، می خواست بر ما مسلط شود، اما آنچه را که در صورت خواهرش دیده بود خاموش شد
[ترجمه گوگل]بریز نگاه کرد، به این معنی است که به مخالفت، اما با آنچه که او در صورت خواهر خود را دیدم خاموش شد
9. He wanted to plunge in and expostulate with her.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست با او شیرجه بزند و با او بازی کند
[ترجمه گوگل]او می خواست با او غوطه ور شود و با او مخالفت کند
10. Sons feel unreasonable, expostulate with simultaneously.
[ترجمه ترگمان]پسران احساس نامعقولی دارند که در آن واحد با ما موافق نیستند
[ترجمه گوگل]پسران احساس غیر منطقی دارند، به طور همزمان با هم مخالفند
11. One of his students expostulate with him about his examination result.
[ترجمه ترگمان]یکی از شاگردانش در مورد معاینه او به او اعتراض کرده بود
[ترجمه گوگل]یکی از شاگردانش در مورد نتیجه بررسی خود با او مخالفت کرد
12. Didn't you ever expostulate with her on the subject?
[ترجمه ترگمان]تا حالا در این مورد با او حرف نزدی؟
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال با او درباره موضوع بحث نکردی؟
13. For a moment I thought she was going to expostulate.
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه فکر کردم که او می خواهد ما را سرزنش کند
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه فکر کردم او قصد دارد به مخالفت برسد