کلمه جو
صفحه اصلی

misspend


معنی : تلف کردن، برباد دادن، ناروا خرج کردن
معانی دیگر : ولخرجی کردن، به طور ناشایسته خرج کردن، حرام کردن، هدر دادن، اتلاف قانون ـ فقه : تلف کردن

انگلیسی به فارسی

تلف کردن، برباد دادن، ناروا خرج کردن


از دست دادن، برباد دادن، تلف کردن، ناروا خرج کردن


انگلیسی به انگلیسی

• spend improperly, waste, squander
if you say that someone has misspent time or money, you mean that they have wasted it or not used it properly.

مترادف و متضاد

تلف کردن (فعل)
lose, depredate, squander, fritter away, misspend

برباد دادن (فعل)
squander, misspend

ناروا خرج کردن (فعل)
misspend

جملات نمونه

1. His lack of qualifications was taken as a sign of a misspent youth.
[ترجمه ترگمان]عدم صلاحیت او به عنوان نشانه ای از جوانی به هدر رفته در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]کمبود شایستگی او به عنوان نشانه ای از جوانان ناموفق بود

2. We must stop public money being misspent in this way.
[ترجمه ترگمان]ما باید از این راه پول جمع کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید پول عمومی را به این روش خراب کنیم

3. Much of the money was grossly misspent.
[ترجمه ترگمان]قسمت اعظم پول هدر رفته بود
[ترجمه گوگل]مقدار زیادی از پول به شدت خراب بود

4. Being a good pool player is usually a sign of a misspent youth.
[ترجمه ترگمان]اینکه یک بازیگر خوب استخر است معمولا نشانه جوانی به هدر می رود
[ترجمه گوگل]یک بازیکن خوب استخر معمولا نشانه ای از جوانان ناموفق است

5. The first volume is the author's account of his misspent youth in the bars of Dublin.
[ترجمه ترگمان]اولین جلد شرحی است که نویسنده از جوانی به هدر رفته اش در سالن های دوبلین می پردازد
[ترجمه گوگل]جلد اول، حساب نویسنده از جوانان ناموفق او در میله های دوبلین است

6. He joked that being good at cards was the sign of a misspent youth .
[ترجمه ترگمان]او به شوخی گفت که خوب بودن در بازی نشانه جوانی به هدر می رود
[ترجمه گوگل]او با عجله گفت که خوب بودن در کارت ها نشانه ای از جوانان گمشده است

7. He's now paying the penalty for his misspent youth.
[ترجمه ترگمان]حالا به خاطر جوانی به هدر رفته است
[ترجمه گوگل]او اکنون مجازات برای جوانان گمشده خود را پرداخت می کند

8. The state alcohol and drug abuse agency was put into conservatorship last year after state officials discovered that money had been misspent.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته پس از اینکه مقامات دولتی کشف کردند که این پول به هدر رفته است، اداره مصرف مواد مخدر و مواد مخدر تحت کفالت قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سازمان دولتی الکل و مواد مخدر در سال گذشته پس از اینکه مقامات دولتی کشف کردند که پول خراب شده است، در سال گذشته محافظه کار شد

9. The two probes were merged as evidence of misspent funds mounted.
[ترجمه ترگمان]این دو جستجوگر به عنوان مدرک مربوط به هدر رفتن سرمایه مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]دو پروب به عنوان شواهدی از بودجه های خراب شده ادغام شدند

10. Peter O'Toole's happiest hour as the Soho scribe looking back on a mis-spent life.
[ترجمه ترگمان]پیتر او شادترین ساعتی است که the سوهو بر میگرده به یک زندگی mis
[ترجمه گوگل]شادترین ساعت پیتر اوتول به عنوان سرپرست Soho به دنبال یک زندگی نادرست است

11. Trying to make up for his misspent youth.
[ترجمه ترگمان]سعی می کرد به هدر رفته اش را جبران کند
[ترجمه گوگل]تلاش برای جوانسازی ناسازگار او

12. Their business manager misspent millions of the couple's money.
[ترجمه ترگمان]مدیر کسبوکار آن ها میلیون ها پول این زوج را به هدر می دهد
[ترجمه گوگل]مدیر بازرگانی آنها میلیون ها پول زن را خراب کرد

13. Carey admitted misspending company funds.
[ترجمه ترگمان]کری به شرکت misspending در این شرکت اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]کری ادعا کرد که صندوق های شرکت را از دست داده است

14. You can scarcely regret your misspent youth while still misspending it.
[ترجمه ترگمان]از جوانی که به هدر داده ای پشیمان نخواهی شد
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید جوانان گمشده خود را گول بزنید و در عین حال از دست دادن آن نیز پشیمان شوید

15. And I get the feeling that he considers the great part of his own life misspend.
[ترجمه ترگمان]و من احساس می کنم که او بخش بزرگی از زندگی خودش را در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]و احساس می کنم که او در نظر دارد بخش بزرگی از زندگی خود را از دست می دهد

a misspent life

عمر به هدر رفته



کلمات دیگر: