1. the foxy commander who tried to attack the enemy from behind
فرمانده ی حیله گر که می کوشید از پشت به دشمن حمله کند
2. the old book's pages had become foxy
صفحات کتاب کهنه زرد شده بود.
3. A grin slid over his foxy face.
[ترجمه ترگمان]لبخند بر چهره اش نقش بست
[ترجمه گوگل]یک گربه بیش از صورت تلخ او افتاد
4. Regina is a truly foxy lady.
[ترجمه جواد حاجیلو] رجینا واقعا یه زن آب زیر کاهیه
[ترجمه ترگمان]رجینا زن واقعا foxy
[ترجمه گوگل]رجینا یک خانم واقعا خجالتی است
5. He let a neighbourly grin slide over his foxy face.
[ترجمه ترگمان]لبخند ملیحی روی صورتش نقش بست
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد که گرایش همسایگی بر روی صورت خود را تکان دهد
6. The foxy old monk decided to play one last trick on Chu.
[ترجمه ترگمان]راهب پیر foxy تصمیم گرفت آخرین حقه خود را به چو بازی کند
[ترجمه گوگل]راهب قدیمی پیراهن تصمیم گرفت تا یکی از آخرین فریب در چو بازی کند
7. He had wary, foxy eyes.
[ترجمه ترگمان]او محتاط و زیبا بود
[ترجمه گوگل]او مراقب بود، چشمان تلخ
8. She smelled his closeness, rank and foxy.
[ترجمه ترگمان]اون بوی نزدیک و rank رو حس می کرد
[ترجمه گوگل]او نزدیکی، رتبه و لعنتی او را بوی داد
9. I'm telling you I think Phoebe thinks I'm foxy.
[ترجمه ترگمان]دارم بهت می گم که فیبی فکر می کنه من foxy
[ترجمه گوگل]من به شما می گم فکر می کنم فیب فکر می کند که من آرام هستم
10. The foxy Nixon had once again confounded his opponents.
[ترجمه ترگمان]Nixon که یک بار دیگر مخالفان خود را با هم جر و بحث کرده بود
[ترجمه گوگل]تار نیکسون دوباره مخالفانش را مخدوش کرد
11. He was a foxy old trader.
[ترجمه ترگمان]اون یه تاجر افسانه ای بود
[ترجمه گوگل]او یک معامله قدیمی قدیمی بود
12. Then Foxy Davis had seemed a debonair remotely superior, and glamorous personage.
[ترجمه ترگمان]آن وقت آقای دیویس، به نظر می رسید که آقای دیویس از راه دور، خیلی برتر و بهتر به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]سپس Foxy Davis به نظر می رسید یک دیوونور از راه دور برتر و شخصیت پر زرق و برق است
13. The parvenu was much too foxy to let slip even a hint of his working - class background.
[ترجمه ترگمان]The بیش از حد لازم بود تا حتی اشاره ای به سابقه کار او در طبقه کارگر شود
[ترجمه گوگل]Parvenu خیلی باحاله بود که حتی یک اشاره از پس زمینه کلاس کار خود را لغو کرد
14. Look at that foxy girl over by the door.
[ترجمه ترگمان]اون دختره خوشگله رو ببین کنار در
[ترجمه گوگل]در آن درب به آن دختر ترشیده نگاه کنید
15. He's a very foxy singer and dancer.
[ترجمه حسین] اون مرد خاننده و رقاص حیله گری هست
[ترجمه ترگمان]او خواننده و رقاص ماهری است
[ترجمه گوگل]او بسیار خواننده و رقصنده است