کلمه جو
صفحه اصلی

intone


معنی : خواندن، مناجات کردن، سراییدن
معانی دیگر : (با صدای آوازی خواندن) سراییدن، آوازش کردن، آوازیدن، دارای آهنگ خاص کردن (مثلا جمله را دارای آهنگ پرسشی کردن)

انگلیسی به فارسی

سراییدن، خواندن، مناجات کردن


intone، خواندن، سراییدن، مناجات کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: intones, intoning, intoned
(1) تعریف: to speak or utter with a particular pitch pattern.
مشابه: tone

(2) تعریف: to recite in musical or lengthened tones, esp. in a monotone; chant.
مشابه: chant

- The monks intoned their morning prayer.
[ترجمه ترگمان] راهبان خواندن دعای صبح خود را به پایان رساندند
[ترجمه گوگل] راهبان نماز صبح خود را نشان دادند
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: intoner (n.)
• : تعریف: to speak or recite in musical or lengthened tones; chant.
مشابه: chant

• chant; sing; speak or recite in song-like tones; produce musical tones
if you intone something, you say it in a slow and serious way, not allowing your voice to rise and fall very much; a literary word.

مترادف و متضاد

خواندن (فعل)
learn, study, call, invite, sing, name, weigh, read, intone, declaim, orate

مناجات کردن (فعل)
pray, intone, cantillate, psalm

سراییدن (فعل)
sing, intone, warble, vocalize, troll

جملات نمونه

1. 'Mom,' she intoned, elongating the word.
[ترجمه ترگمان]و سر تکان داد و گفت: مامان، این لغت را صاف کن
[ترجمه گوگل]'مامان،' او به صدا در آورد، طولانی شدن کلمه

2. The dogs intoned to the strangers.
[ترجمه ترگمان]سگ ها به غریبه ها اعتراض کردند
[ترجمه گوگل]سگ ها به غریبه ها متصل می شوند

3. He quietly intoned several prayers.
[ترجمه ترگمان]او به آرامی چند دعا خواند
[ترجمه گوگل]او بی سر و صدا چند نماز

4. "But Jesus is here!" the priest intoned.
[ترجمه ترگمان]\"اما مسیح اینجاست!\" کشیش گفت: \" \" \"
[ترجمه گوگل]اما عیسی اینجاست! کشیش

5. The priest intoned the blessing.
[ترجمه ترگمان]کشیش دعای خیر خواند
[ترجمه گوگل]کشیش فریاد زد

6. Uncle Richard intoned a chapter from the Bible and improvised a prayer.
[ترجمه ترگمان]عمو ریچارد یک فصل از انجیل را برای خواندن دعا خواند و برایش دعا خواند
[ترجمه گوگل]عمو ریچارد یک فصل از کتاب مقدس را به نمایش گذاشت و یک نماز را به خوبی وحشت زده کرد

7. His words were intoned with suspect.
[ترجمه ترگمان]کلمات او با لحنی حاکی از شک و تردید خوانده می شد
[ترجمه گوگل]کلماتش با مظنون درج شد

8. Intoning a liturgy, he tilted that silvered glass so that reflected light sprang at the skeleton, bathing it.
[ترجمه ترگمان]پس از یک مراسم نماز، آن گیلاس نقره را کج کرد که انعکاس نور بر روی اسکلت پدیدار شد و آن را شست
[ترجمه گوگل]او یک لیتوگرافی را به او تقدیم کرد، او آن شیشه ای نقره ای را کج کرد تا نور منعکس شده در اسکلت، آن را حمام کند

9. He intones: Nigel: Suppose there was a power that caused birth defects in sheep and people.
[ترجمه ترگمان]او می گوید نی گل، فرض کنید قدرتی وجود دارد که باعث نقص های مادرزادی در گوسفندان و مردم می شود
[ترجمه گوگل]او میگوید: نایجل: فرض کنید قدرت وجود داشته باشد که نقایص مادرزادی در گوسفندان و مردم ایجاد کرد

10. Loudly he intoned some short Latin prayer, then crossed himself again and turned.
[ترجمه ترگمان]پس از خواندن دعای کوتاه لاتین دعا کرد، سپس دوباره بر خود صلیب کشید و برگشت
[ترجمه گوگل]با صدای بلند، او برخی از نمازهای کوتاه لاتین را می نوشت، سپس دوباره از خود گذشت و تبدیل شد

11. Uncle Danny intoned the prayer in Hebrew.
[ترجمه ترگمان]عمو دنی دعا را در زبان عبری خواند
[ترجمه گوگل]عمو دانی نماز را در عبری به تصویر کشیده است

12. The priest intoned the prayers in a nervous voice, pulling at his beard.
[ترجمه ترگمان]کشیش در حالی که ریش خود را می کشید، با صدای عصبی دعا می خواند
[ترجمه گوگل]کشیش نماز را با صدای عصبی، با ریش خود کشید

13. That same year Iggy Pop intoned the chorus to her feminist ballad Daw da Hiya.
[ترجمه ترگمان]در همان سال پاپ Pop را به حال خواندن سرود feminist به نام Daw da دعوت کرد
[ترجمه گوگل]در همان سال، ایگگی پاپ این جادو را به داو دا هیایا، فلامینژاد، به او واگذار کرد

14. Sad and profound chants are intoned in the wind and I am in the presence of a numberless and devout congregation.
[ترجمه ترگمان]سروده ای غمگین و عمیق در باد طنین می افکند و من در حضور یک اجتماع انبوه و مذهبی هستم
[ترجمه گوگل]شعر های غم انگیز و عمیق در باد بوجود می آیند و من در حضور یک جماعت بی شمار و مودب هستم

15. They feature moody, hypnotic backdrops topped with his breathy intoning.
[ترجمه ترگمان]پس زمینه آن ها مودی و hypnotic بود که با صدای رسا و با آهنگ breathy بر بالای آن قرار داشت
[ترجمه گوگل]آنها دارای پس زمینه های مودبانه و هیپنوتیزمی هستند که درخشش نفس گیر خود را نشان می دهند

پیشنهاد کاربران

با آهنگ یا تن خاصی گفتن یا ادا کردن، خواندن، سرودن، سرائیدن
To chant in a flat tone
Recite with musical intonation
Sing


کلمات دیگر: