1. the pitiable condition of their hospitals
وضع رقت انگیز بیمارستان های آنها
2. Her grandmother seemed to her a pitiable figure.
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگش قیافه قابل ترحم انگیزی به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]مادربزرگش به نظر میرسید که او یک شخصیت وحشتناک است
3. The refugees were in a pitiable state.
[ترجمه ترگمان]مهاجرین در حال ترحم انگیزی بودند
[ترجمه گوگل]پناهندگان در یک کشور ناامید کننده بودند
4. Their bodies and clothes were in a pitiable condition.
[ترجمه ترگمان]بدنشان و لباس ها در وضع رقت باری بود
[ترجمه گوگل]جسد و لباس آنها در یک شرایط خجالت آور بود
5. And none of the pitiable passengers on flight 592 had any idea of it.
[ترجمه ترگمان]و هیچ کدام از آن مسافران pitiable که در پرواز بودند هیچ تصوری از آن نداشتند
[ترجمه گوگل]و هیچ یک از مسافران پریشان در پرواز 592 هیچ ایده ای از آن نداشتند
6. They appeared to apologize for their pitiable weaknesses, instead of forming themselves into a counter attack.
[ترجمه ترگمان]آن ها به جای اینکه خودشان را به حمله کنند عذر می خواستند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که به جای اینکه خود را به یک ضد حمله تبدیل کنند، به خاطر ضعف های وحشتناک خود عذرخواهی می کنند
7. Far from being pitiable victims, the Hollywood 10 and their followers have the blood of millions on their hands.
[ترجمه ترگمان]به دور از این قربانیان رقت انگیز، ۱۰ نفر از مردم هالیوود و پیروان آن ها خون میلیون ها نفر را در دستان خود دارند
[ترجمه گوگل]هالیوود 10 و پیروانش از خون قربانیان میلیونها نفر خودداری می کنند
8. We feel hurt, angry, pitiable, defeated when we experience real suffering.
[ترجمه ترگمان]وقتی تجربه رنج حقیقی را تجربه می کنیم، احساس درد، عصبانیت، ترحم و شکست می کنیم
[ترجمه گوگل]ما احساس صدمه، عصبانی، وحشتناک، شکست خوردیم وقتی که رنج واقعی را تجربه می کنیم
9. Kennedy raised him, it was pitiable to see his feeble limbs bend under him.
[ترجمه ترگمان]کندی او را بلند کرد، ترحم انگیزی بود که پیکر ضعیف و ضعیف او زیر او خم شد
[ترجمه گوگل]کندی او را بالا برده بود، آن را بسیار خوشحال بود که اندامهای ضعیف او تحت خمش قرار بگیرند
10. In his nakedness he was a pitiable figure.
[ترجمه ترگمان]در برهنگی خود یک شخصیت قابل ترحم دیده می شد
[ترجمه گوگل]در برهنگی او، یک شخصیت وحشتناک بود
11. After the fire, everything was in a pitiable state.
[ترجمه ترگمان]بعد از آتش سوزی، همه چیز در حال رقت باری بود
[ترجمه گوگل]پس از آتش، همه چیز در یک دولت خشن بود
12. Between the pitiable look and my sympathy stands that small white kitten.
[ترجمه ترگمان]میان آن نگاه ترحم انگیز و دلسوزی من این بچه گربه کوچک را دوست دارد
[ترجمه گوگل]بین نگاه وحشتناک و همدردی من این بچه گربه کوچک سفید است
13. A such beautiful pitiable but respectable woman who thanks Alexandre Fils Dumas having molded aux Camellia.
[ترجمه ترگمان]این زن قابل ترحم و قابل ترحم و قابل ترحم است که از الکساندر الکساندر fils که از الکساندر fils که به aux شکل داده بود تشکر کرد
[ترجمه گوگل]یک زن زیبا و قابل تحسین اما قابل احترام که به لطف الکساندر فیلز دوما به شکل کامولیا ساخته شده است
14. Owen was listening to this pitiable farrago with feelings of contempt and wonder.
[ترجمه ترگمان]اوون با احساس تحقیر و تحقیر به این farrago رقت انگیز گوش می داد
[ترجمه گوگل]اوون با این احساسات تحقیرآمیز و تعجب گوش دادن به این فرهیختگی ترسناک داشت