کلمه جو
صفحه اصلی

lush


معنی : میگسار، مشروبخوار، الکلی، ابدار، پر پشت، با شکوه، شاداب، پر اب، مست کردن
معانی دیگر : سبز و خرم، گشن، انبوه، سرسبز و پر پشت، دارای تزئینات بیش از حد، پر آذین، پر شاخ و برگ، لطیف و آبدار، رسیده و آبدار، فراوان، سرشار، (قدیمی - خودمانی) نوشابه ی الکلی، (خودمانی) میخواره

انگلیسی به فارسی

باشکوه، مشروبخوار، میگسار، مست کردن، با شکوه، شاداب، پر اب، ابدار، الکلی، پر پشت


پر اب، ابدار، شاداب، پرپشت، با شکوه، مست کردن،مشروبخوار، الکلی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lushly (adv.), lushness (n.)
(1) تعریف: of plants, growing abundantly.
مترادف: exuberant, luxuriant, prolific
مشابه: abundant, fertile, flourishing, luxurious, profuse, rank, rife

- It had rained a great deal in the early spring and now the grass was lush.
[ترجمه ترگمان] در بهار خیلی باران باریده بود و حالا علف های هرز سبز شده بودند
[ترجمه گوگل] در اوایل بهار، معامله ای بزرگ انجام داده بود و حالا چمن سرسبز بود

(2) تعریف: marked by abundant plant growth.
مترادف: verdant
متضاد: barren, meager
مشابه: dense, fat, fertile, fruitful, green, luxurious, productive

- The lush fields looked emerald-green as we looked down from the airplane.
[ترجمه ترگمان] وقتی که از هواپیما به پایین نگاه می کردیم، مزارع سرسبز به رنگ سبز زمردی سبز به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل] زمینه های سرسبز، همانطور که از هواپیما نگاه کردیم، زمرد سبز شد

(3) تعریف: marked by luxury, abundance, or ornateness.
مترادف: abundant, copious, elaborate, fancy, luxuriant, luxurious, ornate
متضاد: austere
مشابه: grand, lavish, magnificent, splendid, sumptuous

- lush furniture
[ترجمه علی عامری] مبلمان پر زرق و برق / مجلل
[ترجمه ترگمان] اثاث البیت زیاد داشت
[ترجمه گوگل] مبلمان سرسبز
- lush poetry
[ترجمه ترگمان] اشعار شاداب
[ترجمه گوگل] شعر باشکوه

• drunkard; alcoholic beverage, liquor
drink alcoholic beverages; supply with alcoholic beverages
luxuriant, growing in abundance (of plants, etc.); full of plant growth, overgrown; rich, ornate, luxurious
fields or gardens that are lush have a lot of very healthy grass or plants.
places or ways of life that are lush are rich and full of luxury.
a lush is a person who is very often drunk; used in informal american english.

مترادف و متضاد

میگسار (اسم)
lush, sod, bacchant, drunk, bibber, soak, toper

مشروبخوار (اسم)
lush

الکلی (صفت)
alcoholic, lush

ابدار (صفت)
rude, lush, aqueous, juicy, succulent, hydrous, watery, humid

پر پشت (صفت)
dense, rich, thick, bushy, lush, exuberant, thick-set, steady

با شکوه (صفت)
stately, rich, splendid, lush, superb, noble, imperial, majestic, deluxe, plush, glorious, topping, gala, splendorous

شاداب (صفت)
floriferous, lush, juicy, succulent

پر اب (صفت)
ripe, lush, juicy, watery, having high water level

مست کردن (فعل)
souse, befuddle, lush, booze, tipple, intoxicate, besot, inebriate, sot

profuse and delightful


Synonyms: abundant, ambrosial, delectable, delicious, deluxe, dense, elaborate, extensive, extravagant, exuberant, flourishing, fresh, grand, green, heavenly, juicy, lavish, luscious, luxuriant, luxurious, opulent, ornate, overgrown, palatial, plush, prodigal, prolific, rank, rich, riotous, ripe, ritzy, scrumptious, sensuous, succulent, sumptuous, teeming, tender, verdant, voluptuous


Antonyms: austere, bare, barren, sparse


جملات نمونه

lush gardens

باغهای سبز و خرم


lush grass

چمن سبز و پر پشت


a lush style of writing

سبک نویسندگی پر شاخ و برگ


1. lush gardens
باغ های سبز و خرم

2. lush grass
چمن سبز و پر پشت

3. a lush style of writing
سبک نویسندگی پر شاخ و برگ

4. a house sequestered by lush trees
خانه ای که درختان انبوه آن را پنهان کرده بودند

5. a region bespread with lush vegetation
منطقه ی پوشیده از گیاهان انبوه

6. oh, my, what a lush garden
به به چه باغ خرمی !

7. The Valley of Vinales is a lush and fertile valley and one of Cuba's finest beauty spots.
[ترجمه ترگمان]دره of یک دره سرسبز و حاصلخیز و یکی از زیباترین نقاط جهان است
[ترجمه گوگل]دره وینالز یک دره سرسبز و بارور و یکی از بهترین نقاط زیبایی کوبا است

8. The beautifully landscaped gardens sprawl with lush vegetation.
[ترجمه ترگمان]باغ های زیبا با پوشش گیاهی انبوه پخش می شوند
[ترجمه گوگل]باغ های زیبای منظره با پوشش گیاهی سرسبز است

9. In summer, especially lush vegetation, holly leaves shiny shiny, elm tree with luxuriant foliage, give people put up a thick green shade.
[ترجمه ترگمان]در تابستان، به خصوص گیاهان معطر، درخت نارون با برگ های انبوه، درخت نارون با برگ های انبوه، مردم را به رنگ سبز تیره درآورده است
[ترجمه گوگل]در تابستان، به خصوص پوشش گیاهی، گل سرخ براق براق، درخت گلی با شاخ و برگ طعم دار، به مردم قرار دادن سایه سبز ضخیم

10. The fields were lush with grass and flowers.
[ترجمه ترگمان]مزارع پر از علف و گل بودند
[ترجمه گوگل]زمینه های پر از گل و گیاه بود

11. They thinned out a stand to create a lush forest tomorrow.
[ترجمه ترگمان]ان ها برای ساختن یک جنگل انبوه از هم فاصله گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها یک باره برای ایجاد یک جنگل سرسبز فردا را کاهش دادند

12. Everything was lush; the lawn needed mowing; the geraniums needed dead-heading; the runner beans needed picking.
[ترجمه ترگمان]همه چیز با شکوه بود؛ چمن به چمن زنی نیاز داشت؛ the به dead نیاز داشتند
[ترجمه گوگل]همه چیز با شکوه بود؛ چمن نیاز به کاشت؛ مرغ ها نیاز به مرغ دارند؛ لوبیای دونده نیاز به چیدن دارند

13. However, a healthy aquarium with lush plant growth will use the organic matter on the gravel as a plant fertiliser.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یک آکواریوم سالم با رشد گیاه شاداب از مواد آلی بر روی شن ها به عنوان کود گیاهی استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، یک آکواریوم سالم با رشد گیاه سرسبز، ماده آلی را بر روی شن به عنوان کود گیاهی استفاده می کند

14. The fabrics were lush.
[ترجمه ترگمان]پارچه شاداب و شاداب بود
[ترجمه گوگل]پارچه ها سرسبز بودند

15. What are you drinking, you big lush?
[ترجمه ترگمان]چی می نوشی؟ بزرگ شدی؟
[ترجمه گوگل]شما نوشیدن، شما بزرگ سرسبز؟

16. This lush, seething insularity-what am I supposed to be learning, what are the lessons here?
[ترجمه ترگمان]این تک اندیشی insularity - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]این جزر و مدی سرسال و پر سر و صدا - چه چیزی من باید یاد بگیرم، درس های اینجا چیست؟

17. Beyond them, beyond this enclosure, the lush countryside meanders to its low horizon.
[ترجمه ترگمان]در آن سوی این محوطه، پشت این محوطه، حومه شهر به افق تاریک منتهی می شد
[ترجمه گوگل]فراتر از آن، در خارج از این محوطه، حومه سرسبز به افق پایین آن می اندیشد

پیشنهاد کاربران

باطراوت، سرحال

کلمه lush بعنوان "صفت" در معانی زیر کاربرد دارد:

1 - بمعنی "شاداب و سرحال" مثلا برای گیاه کاربرد دارد:
مثال: A lush green mountainous green island.
2 - بمعنی"بسیار زیبا و راحت و گران" یا همان "Luxury"
مثال: Lush carpets

اما بعنوان "اسم" بمعنی کسی که الکلی می باشد معنی میدهد و ضمن اینکه کاربرد آن غیر رسمی یا informal است.


سر سبز , انبوه، پرپشت،
lush valleys.


کلمات دیگر: