1. But the Liberal leader did not let its transience spoil the effect.
[ترجمه ترگمان]اما رهبر لیبرال اجازه نداد که transience اثر خود را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]اما رهبر لیبرال اجازه ندهید که موتلفه آن اثر را خراب کند
2. In a landscape of such transience and amnesia, the burden of creating a world shifts to the watcher.
[ترجمه ترگمان]در یک چشم انداز از چنین transience و فراموشی، بار ایجاد یک جهان به یک ناظر تغییر می کند
[ترجمه گوگل]در چشم انداز چنین کوتاهی و فراموشی، بار ایجاد یک دنیای جهانی به چشم انداز تغییر می کند
3. There is a sense of transience about her, a feeling that she has only stopped off here en route to another place.
[ترجمه ترگمان]احساس transience در او وجود دارد، احساسی که او فقط در راه رفتن به مکان دیگری توقف می کند
[ترجمه گوگل]احساس تداوم در مورد او وجود دارد، یک احساس که او تنها در اینجا متوقف شده در مسیر به مکان دیگری
4. Transience can be seen in both short - and long - term memory.
[ترجمه ترگمان]transience را می توان در حافظه کوتاه مدت و هم بلند مدت دید
[ترجمه گوگل]تسریع در حافظه کوتاه مدت و بلند مدت دیده می شود
5. China transience makes the background of the development of adolescences of new generation.
[ترجمه ترگمان]چین transience زمینه توسعه of نسل جدید را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]رونق اقتصادی چین زمینه پیشروی جوانان نسل جدید را ایجاد می کند
6. Other common themes are social fragmentation and transience.
[ترجمه ترگمان]موضوعات متداول دیگر fragmentation اجتماعی و transience هستند
[ترجمه گوگل]سایر موضوعات رایج، تکه تکه شدن و تداوم اجتماعی هستند
7. History is a combination between permanence and transience.
[ترجمه ترگمان]تاریخ ترکیبی از دوام و دوام است
[ترجمه گوگل]تاریخ ترکیبی بین دوام و تداوم است
8. There is a sense of transience about her.
[ترجمه ترگمان]احساس of در او وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد او احساس تداوم وجود دارد
9. The result is a culture of transience and disposability.
[ترجمه ترگمان]نتیجه فرهنگ of و disposability است
[ترجمه گوگل]نتیجه یک فرهنگ روان و یکنواختی است
10. During the transience the electron and photon populations deviate slightly from their equilibrium values respectively.
[ترجمه ترگمان]در طول the جمعیت های الکترون و فوتون به ترتیب از مقادیر تعادل خود منحرف شده اند
[ترجمه گوگل]در طی تداوم، جمعیت الکترون و فوتون به طور معنی داری از مقادیر تعادلی آنها جدا می شود
11. She differs from Proust, however, in dwelling on the reality and hence irredeemable transience of the past.
[ترجمه ترگمان]با این حال، او از پروست با توجه به واقعیت و از این رو irredeemable transience گذشته متفاوت است
[ترجمه گوگل]با این حال، او از پروست متمایز است، در زندگی واقع گرایی و از این رو تداوم ناپایدار گذشته
12. Further, fragmentation is encouraged in many states by the relative transience of the political authority compared with the permanent state administration.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، تکه تکه شدن در بسیاری از ایالت ها توسط the نسبی قدرت سیاسی در مقایسه با مدیریت دائم دولت تشویق می شود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، تقریبی شدن در بسیاری از کشورها با تداوم نسبی قدرت سیاسی در مقایسه با دولت دائمی دولت تشویق می شود
13. This too was in the Nature of Things wherein all works were wonders, and all things were known eternally and were poignant in their transience.
[ترجمه ترگمان]این هم در طبیعت چیزهائی بود که در آن همه آثار عجایب بود، و همه چیز به طور ابدی شناخته می شد و در their موثر می افتاد
[ترجمه گوگل]این نیز در طبیعت چیزهایی بود که در آن همه آثار شگفت انگیز بودند، و همه چیز به طور ابدی شناخته شده بود و در گذر زمان خود خشن بود
14. The rate at which new and sometimes contradictory information comes at us further contributes to our feelings of instability and transience .
[ترجمه ترگمان]نرخی که در آن اطلاعات متناقض و گاهی متناقض به ما می رسد، بیشتر در احساسات ما از بی ثباتی و بی ثباتی نقش دارد
[ترجمه گوگل]میزان اطلاعات جدید و گاهی اوقات متناقض به ما بیشتر مربوط به احساسات بی ثباتی و تندرستی ماست
15. Compared with luxuriant grasses and flying nightingales in South River Land in spring, we feel the warmth after cold, the floweriness after doomsday and the real transience in Early Spring series.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با علف های انبوه و nightingales پرواز در سرزمین رودخانه جنوبی در بهار، ما احساس گرما را پس از سردی، floweriness پس از روز رستاخیز و the واقعی در سری بهار اولیه احساس می کنیم
[ترجمه گوگل]در مقایسه با علف های پر زرق و برق و پرواز سیب زمینی در سرزمین های جنوبی جنوبی بهار، احساس گرما را پس از سرد شدن، گل دهی پس از روز قیامت و گذار واقعی در سریال های زودرس به ارمغان می آوریم