کلمه جو
صفحه اصلی

misstate


معنی : درست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهار غلط کردن
معانی دیگر : اشتباه اظهار کردن یا گزارش دادن

انگلیسی به فارسی

درست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهارغلط کردن


misstate، درست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهار غلط کردن


انگلیسی به انگلیسی

• state wrongly; misinform

مترادف و متضاد

درست بیان نردن (فعل)
misstate

غلط اظهار داشتن (فعل)
misstate

غلط گفتن (فعل)
misstate

اظهار غلط کردن (فعل)
misstate

جملات نمونه

1. Be careful not to misstate your case.
[ترجمه ترگمان]مواظب خودت باش که در مورد پرونده خودت قضاوت نکنی
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که پرونده شما را دستگیر نکنید

2. The amount was misstated in the table because of an error by regulators.
[ترجمه ترگمان]میزان این مقدار در جدول به دلیل خطای تنظیم کنندگان مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این مقدار به دلیل خطا توسط تنظیم کننده ها در جدول غلط است

3. Yesterday's obituary of Randall M. Klose misstated the date of his death.
[ترجمه ترگمان]دیروز آگهی ترحیم Randall م کلوزه تاریخ مرگ خود را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]دیکتاتوری دیروز رندال مکلوز روز مرگش را نادیده گرفت

4. Were she to misstate a revenue or user figure, the company would be forced to issue an amended filing.
[ترجمه ترگمان]اگر او بتواند درآمد و یا رقم کاربر را از بین ببرد، شرکت مجبور به صدور یک بایگانی اصلاح شده می شود
[ترجمه گوگل]آیا او به اشتباه درآمد و یا مصرف کننده، شرکت مجبور خواهد شد که یک پرونده اصلاح شده را صادر کند

5. Look at the false police reports that omitted or misstated crucial facts.
[ترجمه ترگمان]به گزارش های غلط پلیس که حقایق حیاتی را حذف یا حذف کرده اند نگاه کنید
[ترجمه گوگل]به گزارش های پلیس کاذب که واقعیت های مهم را حذف کرده یا نادیده گرفته شده نگاه کنید

6. It is, however, important to see precisely what the relation of Reform to punishment is because its advocates too often misstate it. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]با این حال، مهم است که دقیقا ببینیم رابطه اصلاحات به مجازات چیست، چرا که طرفداران آن بیش از حد آن را نادیده می گیرند فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]با این وجود، دقیقا همان چیزی است که رابطه اصلاحات را با مجازات مشاهده می کند، زیرا طرفداران آن اغلب آن را دستکاری می کنند فرهنگ لغت جمله

7. Someone subsequently diagnosed with a brain tumour might easily be biased, consciously or unconsciously, to exaggerate the former and misstate the latter.
[ترجمه ترگمان]یک نفر متعاقبا مبتلا به تومور مغزی است که ممکن است به راحتی تعصب داشته باشد، به طور اگاهانه یا ناخودآگاه، برای مبالغه در مورد قبلی و misstate مورد دوم، تعصب داشته باشد
[ترجمه گوگل]فردی که متعاقبا با تومور مغزی تشخیص داده می شود، ممکن است به راحتی به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه، با غلبه بر سابق و دست زدن به دومی، کنار بیاید

8. Wolfowitz participated in the infamous Team B project, which was an effort to radically overstate Soviet capabilities and radically misstate Soviet intentions in the 1970s.
[ترجمه ترگمان]ولفوویتز در پروژه گروه B مشارکت کردند و این یک تلاش برای اغراق در توانایی های شوروی و اساسا misstate از اهداف اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۷۰ بود
[ترجمه گوگل]ولفوویتز در پروژه 'تیم ب' نامناسب شرکت کرد که تلاش کرد تا به شدت توانایی های شوروی را غلط دهد و ناتوانی های شوروی را در دهه 1970 به شدت غلبه دهد

9. It is my duty however, for I am sure you would not wish me to not misstate the. . . facts as I see them to you.
[ترجمه ترگمان]به هر حال وظیفه من این است که شما مایل نیستید که من حقایق را با شما در میان نهم
[ترجمه گوگل]وظیفه من این است که من مطمئن هستم که من نمی خواهم که من را از دست بدهم حقایق که من آنها را برای شما می بینم

10. The gravest of them is, to argue sophistically, to suppress facts or arguments, to misstate the elements of the case, or misrepresent the opposite opinion.
[ترجمه ترگمان]یکی از مهم ترین آن ها این است که استدلال sophistically را، برای سرکوب حقایق یا استدلالات، برای نفی کردن عناصر مورد نظر، یا به غلط جلوه دادن نظر مخالف، توجیه کند
[ترجمه گوگل]مهمترین آنها، به سختی استدلال می کنند که برای سرکوب حقایق یا استدلال، به اشتباه عناصری از پرونده و یا بیان غلطی از نظر مخالف

To aviod paying his taxes, he misstated his income.

برای فرار از پرداخت مالیات درآمد خود را کمتر از آنچه بود اعلام کرد.



کلمات دیگر: