کلمه جو
صفحه اصلی

fortified


معنی : مستحکم
معانی دیگر : بارودار، برج وبارودار، پناه دار، سنگردار، محفوظ، محروس

انگلیسی به فارسی

مستحکم


انگلیسی به انگلیسی

• defended, protected; strengthened; reinforced; (about food) enriched

مترادف و متضاد

مستحکم (صفت)
firm, solid, strong, tenacious, well-found, fortified, well-appointed

جملات نمونه

1. fortified milk
شیر غنی شده

2. fortified wine
شراب قوی (شده)

3. we fortified the cracked walls of the building with buttresses
دیوارهای ترک خورده ی ساختمان را با پشتبند تقویت کردیم.

4. the boundary between the two countries was heavily fortified
مرز بین دو کشور به شدت (از نظر نظامی) مستحکم شده بود.

5. They fortified the area against attack.
[ترجمه ترگمان]آن ها منطقه را علیه حمله تقویت کردند
[ترجمه گوگل]آنها منطقه را در برابر حمله تقویت کردند

6. Fortified against the cold by a heavy coat, he went out into the snow.
[ترجمه ترگمان]در حالی که پالتو سنگینی بر تن داشت، از پنجره بیرون رفت و در برف فرو رفت
[ترجمه گوگل]او در برف به غنیمت بر روی سرما خیره شد

7. They hurriedly fortified the village with barricades of carts, tree trunks and whatever came to hand.
[ترجمه ترگمان]شتابان دهکده را با سنگرها، تنه های درختان و هر چیز که در دست داشتند، مستحکم ساختند
[ترجمه گوگل]آنها روستا را با موانع چرخشی، تنه درختی و هر چیز دیگری به دست آوردند

8. They feinted and concentrated forces against the most fortified line of the enemy side.
[ترجمه ترگمان]آن ها نیروهای متمرکز و متمرکز را بر ضد the جبهه دشمن متمرکز کردند
[ترجمه گوگل]آنها نیروهای متفاوتی را در برابر خط دفاعی ترین طرف دشمن قرار دادند

9. He fortified himself with a drink and a sandwich before driving on.
[ترجمه ترگمان]پیش از آنکه به راه خود ادامه دهد، خود را با یک نوشیدنی و یک ساندویچ اکتفا کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از رانندگی با یک نوشیدنی و یک ساندویچ غلبه کرد

10. The town was heavily fortified.
[ترجمه ترگمان]شهر مستحکم شده بود
[ترجمه گوگل]این شهر به شدت غنی شده بود

11. This food has been fortified with minerals.
[ترجمه ترگمان]این غذا با مواد معدنی تقویت شده است
[ترجمه گوگل]این غذا با مواد معدنی تقویت شده است

12. We fortified ourselves with a breakfast of bacon and eggs.
[ترجمه ترگمان]ما خود را با صبحانه ای مرکب از تخم مرغ و تخم مرغ تقویت کردیم
[ترجمه گوگل]ما خود را با صبحانه از بیکن و تخم مرغ تقویت کردیم

13. Her position was fortified by election successes and economic recovery.
[ترجمه ترگمان]موقعیت وی با موفقیت انتخاباتی و بهبود اقتصادی تقویت شد
[ترجمه گوگل]موقعیت او با موفقیت های انتخابات و بهبود اقتصادی تقویت شد

14. Port and madeira are fortified wines.
[ترجمه ترگمان]پورت وز و پورت وز از شراب های fortified استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]بندر و Madeira شراب غنی شده است

15. He fortified himself with a sandwich.
[ترجمه ترگمان]او خودش را با یک ساندویچ تقویت کرد
[ترجمه گوگل]او خود را با یک ساندویچ محکم کرد

پیشنهاد کاربران

دارای استحکامات

غنی شده


کلمات دیگر: