1. Smith said that Coleman was a dictator and monopolist, ruling with an iron hand in military and civil life.
[ترجمه ترگمان]اسمیت گفت که کلمن یک دیکتاتور و انحصارطلب است که با یک دست آهنین در زندگی نظامی و مدنی حکومت می کند
[ترجمه گوگل]اسمیت گفت که کلمن یک دیکتاتور و انحصارطلبی بود که با استفاده از دست آهن در ارتش و زندگی مدنی حکمرانی می کرد
2. The monopolist is normally considered to exploit consumers by charging a high price and thereby destroying some consumer surplus.
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب طبق معمول برای بهره برداری از مصرف کنندگان با شارژ یک قیمت بالا و در نتیجه از بین بردن برخی مازاد مصرف کننده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]انحصارطلبی به طور معمول در نظر گرفته می شود که از طریق پرداخت هزینه های بالا به مصرف کنندگان و از بین بردن برخی از مازاد مصرف کننده، مصرف کند
3. The monopolist produces an output Q M at a price P M thus equating marginal cost and marginal revenue.
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب یک خروجی Q M با قیمت P M تولید می کند، بنابراین هزینه حاشیه ای و درآمد حاشیه ای را برابر می کند
[ترجمه گوگل]انحصار تولید Q M را با قیمت P M تولید می کند و بنابراین هزینه های حاشیه ای و درآمد حقیقی را معادل می کند
4. Remember, too, that he is hardly ever a monopolist: he works in fierce competition with fellow scalpers.
[ترجمه ترگمان]این نکته را هم به خاطر داشته باشید که او به ندرت صاحب یک monopolist است؛ او در رقابت شدید با دوستان scalpers کار می کند
[ترجمه گوگل]همچنین به یاد داشته باشید که او تقریبا یک انحصارطلبی است: او در رقابت شدید با اسلپیررهای دیگر کار می کند
5. So, call Gu Ge natural monopolist please.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، Gu را یک انحصارطلب طبیعی می نامند، لطفا
[ترجمه گوگل]بنابراین، تماس بگیرید انحصار طبیعی Gu Ge را لطفا
6. The model in this paper uses one multi-product monopolist and a continuum of consumers, and there is asymmetric information.
[ترجمه ترگمان]مدل در این مقاله از یک انحصارطلب چند محصول و یک زنجیره از مصرف کنندگان استفاده می کند، و اطلاعات نامتقارن وجود دارد
[ترجمه گوگل]مدل در این مقاله از یک انحصار چند محصول و یک سری از مصرف کنندگان استفاده می کند و اطلاعات نامتقارن وجود دارد
7. The government should valorize the natural monopolist products.
[ترجمه ترگمان]دولت باید محصولات انحصارطلب طبیعی را تحت فشار قرار دهد
[ترجمه گوگل]دولت باید محصولات انحصاری طبیعی را جایگزین کند
8. A monopolist does not gain by bundling its valuable good with an undesirable one.
[ترجمه ترگمان]انحصارطلب با بسته بندی خوب ارزشمند خود با یک فرد نامطلوب به دست نمی آید
[ترجمه گوگل]انحصارطلبی با به دست آوردن ارزش قابل توجه خود را با یک نامطلوب به دست نمی آورند
9. They argue that a monopolist could deter potential competitors by bundling disparate products.
[ترجمه ترگمان]آن ها استدلال می کنند که یک انحصارطلب می تواند رقبای بالقوه را با بسته بندی محصولات نامتجانس بترساند
[ترجمه گوگل]آنها استدلال می کنند که یک انحصارگر میتواند با مخلوط کردن محصولات متفرقه از رقبای بالقوه جلوگیری کند
10. He also came under attack in his capacity as a revenue farmer and would-be monopolist.
[ترجمه ترگمان]او همچنین تحت حمله به ظرفیت خود به عنوان یک کشاورز درآمد و یک انحصارطلب مورد حمله قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او همچنین به عنوان یک کشاورز درآمد و یک انحصارطلبی در معرض حمله قرار گرفت
11. Social efficiency requires that prices be close to marginal cost but this will imply losses for the natural monopolist.
[ترجمه ترگمان]کارایی اجتماعی مستلزم آن است که قیمت ها نزدیک به هزینه نهایی باشند اما این به معنی ضرر در انحصارطلب طبیعی است
[ترجمه گوگل]کارایی اجتماعی مستلزم آن است که قیمت ها نزدیک به هزینه های حاشیه ای باشند، اما این امر برای انحصار طبیعی طبیعی ضرر خواهد زد
12. Suppose you sat on the Monopolies and Mergers Commission and were investigating this monopolist.
[ترجمه ترگمان]فرض کن که تو در کمیسیون انحصار و ادغام نشسته بودی و در حال بررسی این انحصارطلب بودی
[ترجمه گوگل]فرض کنید شما در کمیسیون انحصارها و ادغام ها نشسته اید و این انحصار را مورد بررسی قرار دادید
13. Dewey lived in an epoch when the American liberal capitalism was going toward the monopolist capitalism.
[ترجمه ترگمان]دیویی در عصری زندگی می کرد که سرمایه داری لیبرال آمریکا به سوی نظام کاپیتالیسم می رفت
[ترجمه گوگل]دیوی در یک دوره زمانی زمانی که سرمایهداری لیبرال آمریکایی به سمت سرمایهداری انحصاری رفت، زندگی کرد
14. If it is a government bureaucracy or a powerful monopolist[Sentence dictionary], thats a loathsome but sustainable choice.
[ترجمه ترگمان]اگر یک پست بروکراسی دولتی یا یک انحصارطلب قدرتمند باشد، یک انتخاب ساده اما پایدار است
[ترجمه گوگل]اگر این یک بوروکراسی دولتی یا یک انحصار قدرتمند است [Dictionary dictionary]، این یک انتخاب ناپایدار اما پایدار است
15. Take Italy's colorful prime minister, Silvio Berlusconi (No. who is a politician, a media monopolist and owner of soccer powerhouse A. C. Milan.
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر رنگین ایتالیا، سیلویو برلوسکونی (شماره who)که یک سیاست مدار است، یک انحصارطلب رسانه و مالک تیم ملی فوتبال A ج میلان
[ترجمه گوگل]نخست وزیر رنگارنگ ایتالیا، سیلویو برلوسکونی (شماره) که سیاستمدار، یک انحصار رسانه ای و صاحب قدرتمند فوتبال است سی میلان