1. There are two types of mollusk that are actively venomous.
[ترجمه ترگمان]دو نوع of وجود دارد که به طور فعال سمی هستند
[ترجمه گوگل]دو نوع از mollusk وجود دارد که به طور فعال زهره هستند
2. Many mollusks have tentacles.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از mollusks شاخک دارند
[ترجمه گوگل]بسیاری از قارچ ها دارای شاخک های کوتاه قد هستند
3. Limpets, snails and octopuses are mollusks.
[ترجمه ترگمان]limpets، snails و octopuses mollusks هستند
[ترجمه گوگل]خرگوش ها، حلزون ها و هکتوپوس ها از قبیله ها هستند
4. Mollusks, like all living organisms, constantly adapt to changes in environmental conditions.
[ترجمه ترگمان]mollusks مانند همه موجودات زنده، به طور مداوم با تغییرات در شرایط محیطی سازگار می شوند
[ترجمه گوگل]مشروب، مثل همه موجودات زنده، به طور مداوم با تغییرات در شرایط محیطی سازگار هستند
5. Mollusks are the second most diverse group of plants and animals in the world.
[ترجمه ترگمان]mollusks دومین گروه متنوع از گیاهان و حیوانات در جهان هستند
[ترجمه گوگل]Mollusks دومین گروه متنوعی از گیاهان و حیوانات در جهان است
6. Currently accessible for searching are the recent mollusk files, the invertebrate paleontology files, the rotifer collection and Gary Rosenbergs molluscan species database etc.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر در دسترس برای جستجو فایل های mollusk recent، the invertebrate، مجموعه rotifer و گری Rosenbergs molluscan و غیره هستند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در دسترس برای جستجو هستند فایل های اخیر mollusk، فایل های دیرینه شناس چندجملهای، مجموعه rotifer و پایگاه داده گونه های گلی روسانبرگز molluscan
7. I swear I have never seen such a mollusk with thorns all over its body.
[ترجمه ترگمان]قسم می خورم تا حالا چنین mollusk رو ندیده بودم
[ترجمه گوگل]قسم می خورم که چنین لحظاتی را با تارهای سراسر بدن ندیده ام
8. Cephalopod belongs to an important economic mollusk and also plays an important role in the marine ecological system.
[ترجمه ترگمان]cephalopod به یک mollusk اقتصادی مهم تعلق دارد و نقش مهمی در سیستم اکولوژیکی دریایی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]سفالوسکوپی متعلق به مولکول اقتصادی مهم است و همچنین نقش مهمی در سیستم زیست محیطی دریایی دارد
9. The standing crop of mollusk in subarea of Guozheng Lake, both aquatic oligochaete and aquatic insect in subarea of Shuiguo Lake was maximal.
[ترجمه ترگمان]کشت دائمی mollusk در subarea دریاچه Guozheng، هر دو حشرات آبی و حشرات آبی در subarea دریاچه Shuiguo بیش ترین ارتفاع را داشتند
[ترجمه گوگل]محصول پایدار مولکول در زیر حوزه دریاچه Guozheng، both oligochaete آبزی و حشرات آبزی در حومه دریاچه Shuiguo حداکثر بود
10. Atype of mollusk, the lined chiton has colorful lines on its valves andwhite or yellow spots or bands on its girdle.
[ترجمه ترگمان]atype (mollusk)دارای خطوط رنگی بر روی شیرها و یا خال های زرد و یا نوارهای زرد بر روی کمربند آن است
[ترجمه گوگل]Atype mollusk، چیتون پوشش داده شده دارای خطوط رنگی روی دریچه های آن و نقاط سفید و یا زرد یا نوارهای کمربند آن است
11. Two important pearl- culturing mollusk shells, which include Pinctada martensii(Dunker) and Hyriopsis cuningii(Lea), have been studied by laser micro-Raman spectrometry.
[ترجمه ترگمان]دو صدف مهم دیگر به رنگ مروارید، که شامل Pinctada martensii (Dunker)و Hyriopsis cuningii (لی)است، توسط طیف سنجی micro لیزری مطالعه شده اند
[ترجمه گوگل]دو لیمو مورفولوژیکی که شامل Pinctada martensii (Dunker) و Hyriopsis cuningii (Lea) هستند، با طیف سنجی میکروسیمر لیزری مورد مطالعه قرار گرفتند
12. The colour varies with the mollusk and its environment.
[ترجمه ترگمان]رنگ با محیط و محیط آن فرق می کند
[ترجمه گوگل]رنگ با مولوکوس و محیط آن متفاوت است
13. The spider conch (Lambis chiragra), a gastropod mollusk with six fingerlike projections sticking out of its shell, is one of these seabed dwellers.
[ترجمه ترگمان]عنکبوت ماده حلزونی (Lambis chiragra)، یک gastropod gastropod با شش برآمدگی fingerlike که از پوسته خود بیرون زده است، یکی از این ساکنان دریاست
[ترجمه گوگل]فلفل عنکبوتی (Lambis chiragra)، یک مولکول گاستروپود که دارای شش انگشتی از چشمانداز آن است، یکی از این ساکنان دریایی است
14. The soft, edible body of such a mollusk.
[ترجمه ترگمان]بدن نرم و خوردنی یکی از mollusk
[ترجمه گوگل]بدن نرم و خوراکی از قبیله