کلمه جو
صفحه اصلی

luxuriance


معنی : وفور، انبوهی، حاصلخیزی، شکوه و جلال، پربرکتی
معانی دیگر : پرنعمتی، فراوانی

انگلیسی به فارسی

پرنعمتی، وفور، فراوانی، پربرکتی، شکوه وجلال،فراوان، حاصلخیزی، انبوهی


لوکس، شکوه و جلال، وفور، پربرکتی، حاصلخیزی، انبوهی


انگلیسی به انگلیسی

• abundance; richness; magnificence; rich ornamentation; fertility
you use luxuriance to refer to plants, gardens, trees, and so on which are healthy and growing well; a literary word.

مترادف و متضاد

وفور (اسم)
abundance, affluence, profusion, wealth, bounty, exuberance, luxuriance, plenitude, lavishness, plurality, pluralism, opulence, plentitude, rout, superabundance

انبوهی (اسم)
afflux, density, congestion, bushiness, luxuriance

حاصلخیزی (اسم)
luxuriance, productivity, fecundity, fertility

شکوه و جلال (اسم)
luxuriance, splendor, splendour

پربرکتی (اسم)
luxuriance, unction

جملات نمونه

1. A string of beads not only a luxuriance and levity represent, but also represent individual lifestyle.
[ترجمه ترگمان]یک رشته از مهره ها نه تنها سبک luxuriance و سبکی نمایانگر آن هستند، بلکه بیانگر سبک زندگی فردی نیز هستند
[ترجمه گوگل]یک رشته مهره نه تنها لوکس و سبک زندگی، بلکه بیانگر زندگی فردی است

2. So the game best displays the motion and luxuriance of motor sport thoroughly.
[ترجمه ترگمان]بنابراین بهترین بازی، حرکت و حرکت ورزش موتور را به طور کامل نمایش می دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین بازی به طور کامل نمایش حرکت و ظرافت ورزش موتور را نشان می دهد

3. Charlotte had parties of unimaginable luxuriance, with magicians from London and, the previous year, an ice-cream cake.
[ترجمه ترگمان]شارلوت مهمانی های غیرقابل تصور و magicians داشت، با جادوگرها از لندن و سال قبل کیک خامه ای
[ترجمه گوگل]شارلوت احزاب غیرقابل انعطاف پذیری با جادوگران از لندن و سال گذشته یک کیک بستنی داشت

4. The very luxuriance of the country displeased him.
[ترجمه ترگمان]The این کشور او را ناخشنود کرده بود
[ترجمه گوگل]افتخار کشور بسیار ناراحت کننده بود

5. Faulkner's literary texts are well-known for their luxuriance and elaborateness, which, however, is the main rather than the whole picture.
[ترجمه ترگمان]متون ادبی Faulkner به خاطر luxuriance و elaborateness معروف هستند که با این حال، به جای کل تصویر، اصلی هستند
[ترجمه گوگل]متون ادبی فاکنر به خاطر فضایل و استعداد آنها شناخته شده است، که، با این حال، اصلی ترین و نه تصویر کلی است

6. Luxuriance on another level come into being, that is the process from simple to deep.
[ترجمه ترگمان]luxuriance در سطح دیگر به وجود می آیند، که این فرآیند از ساده تا عمیق است
[ترجمه گوگل]لوکس در سطح دیگری در حال ایجاد است، این روند از ساده تا عمیق است

7. That country manifests an unbelievable luxuriance of and fauna.
[ترجمه ترگمان]آن کشور، an و جانوری باورنکردنی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این کشور منحصر بفرد و حیوانات باور نکردنی است

8. The foliage was in its utmost luxuriance.
[ترجمه ترگمان]برگ ها در luxuriance و luxuriance بودند
[ترجمه گوگل]شاخ و برگ در زیبایی بود

9. In the rough and tumble of my street there was less luxuriance.
[ترجمه ترگمان]در خیابان های ناهموار و ناهموار خیابان من، luxuriance کم تر وجود داشت
[ترجمه گوگل]در خشک و شکار خیابان من کمتر از آن وجود داشت

10. The dwellers in temperate zones can have no idea of the luxuriance of tropical vegetation.
[ترجمه ترگمان]ساکنان مناطق معتدل هیچ ایده ای برای پوشش گیاهی مناطق گرمسیری ندارند
[ترجمه گوگل]ساکنان مناطق معتدل می توانند بدون در نظر گرفتن روحیه گیاهان گرمسیری، هیچ نظری ندارند

11. The copious moisture of a tropical climate was apparent in the rich luxuriance of the vegetation.
[ترجمه ترگمان]رطوبت فراوانی آب و هوای استوایی در the غنی گیاهان مشهود بود
[ترجمه گوگل]رطوبت فراوان یک آب و هوای گرمسیری در ظهور غنی گیاهی ظاهر شد

12. This phenomenon is more exhilarating to me than the luxuriance and fertility of vineyards.
[ترجمه ترگمان]این پدیده برای من more از the و حاصلخیزی تاکستان است
[ترجمه گوگل]این پدیده به من بیش از فضیلت و باروری تاکستان ها بسیار هیجان انگیز است


کلمات دیگر: