1. They sat at a Formica table cluttered with dirty tea cups.
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت میز Formica نشسته بودند و فنجان های چای کثیف را به هم ریخته بودند
[ترجمه گوگل]آنها در یک میز فریزیک نشسته بودند و با فنجان چای کثیف نشسته بودند
2. George sat at the white Formica table and smiled.
[ترجمه ترگمان]جورج کنار میز نشسته بود و لبخند می زد
[ترجمه گوگل]جورج در صندلی Formica سفید نشسته و لبخند زد
3. The desk top had a brown wood-grain Formica finish.
[ترجمه ترگمان]میز روی میز یک تکه چوب قهوه ای مایل به رنگ قهوه ای داشت
[ترجمه گوگل]در بالای میز، یک فنجان قهوه ای به صورت خوراکی به پایان رسید
4. The tabletops were formica, the walls covered in cheery pink stripes.
[ترجمه ترگمان]دیوارها پوشیده از گل و شن بود و دیوارها با نوارهای صورتی شاد پوشیده شده بودند
[ترجمه گوگل]گیاهان دارویی فرمیک بودند، دیوارها در رشته های صورتی شاد قرار داشتند
5. The students' workstations, blue steel desks with Formica tops, dominate the center of the room.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه های کاری دانشجویان، میزه ای فولادی آبی رنگ با نوک Formica، بر مرکز اتاق تسلط دارند
[ترجمه گوگل]ایستگاه های کاری دانش آموزان، میزهای آبی رنگی با Topica های Formica، در مرکز اتاق غالب می شوند
6. Noses trawl along the formica sideboards hoovering up powder.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که یک مشت پودر و پودر جارو را پر کرده
[ترجمه گوگل]بینی های تریلر در امتداد صندلی های فنجانی که پودر نگهداری می شوند
7. Mr Formica presided over his first set of annual results in February.
[ترجمه ترگمان]آقای Formica ریاست اولین مجموعه از نتایج سالانه خود را در ماه فوریه برعهده داشت
[ترجمه گوگل]آقای فریسیا اولین انتخابات سالانه خود را در ماه فوریه برگزار کرد
8. But in spite of a difficult financial environment Formica sees more opportunities than challenges ahead.
[ترجمه ترگمان]اما علی رغم محیط مالی دشوار، Formica فرصت های بیشتری را نسبت به چالش های پیش رو می بیند
[ترجمه گوگل]اما علیرغم یک شرایط مالی دشوار، Formica فرصت های بیشتری از چالش های پیش رو دارد
9. Formica countertops, fitted carpets and coloured bathroom fixtures were commonly included in the price.
[ترجمه ترگمان]Formica countertops، فرش ها و لوازم حمام رنگی عموما در این قیمت گنجانده شده بودند
[ترجمه گوگل]کاناپه های Formica، فرش های نصب شده و لوازم حمام رنگی معمولا در قیمت گنجانده شده است
10. To determine the main nutritional ingredients of Formica rufa L. in Xinjiang.
[ترجمه ترگمان]برای تعیین مواد مغذی اصلی of rufa L در ژین جیانگ
[ترجمه گوگل]برای تعیین مواد غذایی اصلی Formica rufa L در سین کیانگ
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. On the wall to my right was a long built-in desk with a white Formica surface.
[ترجمه ترگمان]روی دیوار سمت راست من یک میز بلند با یک سطح سفید رنگ قرار داشت
[ترجمه گوگل]در دیوار به سمت راست من، یک میز بلند ساخته شده با سطح سفید Formica بود
13. It can also be used to cut frozen food, formica, perspex and plastic piping.
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا هم چنین می تواند برای بریدن مواد غذایی منجمد، formica، perspex و piping پلاستیکی به کار رود
[ترجمه گوگل]همچنین می تواند برای کاهش مواد غذایی یخ زده، شکلات، پنجره و لوله های پلاستیکی استفاده شود
14. A woman police constable deposited four plastic cups of tea on the formica.
[ترجمه ترگمان]یک پاسبان پلیس چهار فنجان پلاستیکی چای را در the گذاشت
[ترجمه گوگل]پلیس زن پلیس چهار فنجان پلاستیکی از چای را روی قالب قرار داده است
15. Paint may be thickened with paste and larger surfaces like formica table tops used.
[ترجمه ترگمان]رنگ پینت ممکن است با خمیر و سطوح بالاتر مانند نوک میز استفاده شده خشک شود
[ترجمه گوگل]رنگ ممکن است با خمیر و سطوح بزرگتر مانند ورقهای تکه تکه ای فومیکسا ضخیم شود