1. he freed the jews from captivity
او یهودیان را از اسارت آزاد کرد.
2. he freed us from jail
او ما را از زندان خلاص کرد.
3. he has been freed from prison but will be on probation for five years
از زندان آزاد شده ولی تا 5 سال رفتار سنجی خواهد شد.
4. the industrial revolution freed workers from dull and repetitious work
انقلاب صنعتی کارگران را از کار خسته کننده و تکراری نجات داد.
5. the overpass has freed the road of congestion
پل عابر باعث جلوگیری از راه بندان شده است.
6. a clement master who freed his slaves
ارباب با مروتی که بردگان خود را آزاد کرد.
7. the ruler forgave him and freed him from jail
حکمران (گناهان) او را بخشید و از زندان آزادش کرد.
8. it was decreed that all prisoners should be freed
فرمان صادر شد که همه ی زندانیان آزاد شوند.
9. the committee is working to get the prisoners freed
کمیته برای آزاد کردن زندانیان مشغول فعالیت است.
10. he played a key role in getting the hostages freed
(مجازی) او در آزادی گروگان ها نقش کلیدی داشت.
11. We freed time each week for a project meeting.
[ترجمه ترگمان]ما هر هفته برای یک جلسه پروژه وقت آزاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما هر هفته برای یک جلسه پروژه آزاد شدیم
12. He was freed on bail pending an appeal.
[ترجمه ترگمان]او پس از درخواست استیناف به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که تقاضای تجدید نظر شده بود، به طور قاچاقی آزاد شد
13. The court ruled that he should be freed on bail of $50,000.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم داد که او باید به قید وثیقه ۵۰،۰۰۰ دلار آزاد شود
[ترجمه گوگل]دادگاه تصریح کرد که او باید به مبلغ 50000 دلار آزاد شود
14. We freed him from his financial obligations.
[ترجمه ترگمان]ما او را از تعهدات مالی خود آزاد کردیم
[ترجمه گوگل]ما او را از تعهدات مالی خود آزاد کردیم
15. A good kick finally freed the door.
[ترجمه ترگمان]بالاخره در را باز کرد
[ترجمه گوگل]یک ضربه خوب در نهایت درب را آزاد کرد
16. They were freed yesterday by their kidnappers unharmed.
[ترجمه ترگمان]آن ها دیروز توسط kidnappers که آسیبی ندیده بودند آزاد شدند
[ترجمه گوگل]آنها دیروز توسط آدم ربایان آزاد نشده بودند آزاد شدند