کلمه جو
صفحه اصلی

forsworn


معنی : سوگند دروغ یاد کرده
معانی دیگر : اسم مفعول فعل: forswear، سوگند دروه یاد کرده

انگلیسی به فارسی

سوگند دروغ یاد کرده


فراموش شده، سوگند دروغ یاد کرده


مترادف و متضاد

سوگند دروغ یاد کرده (صفت)
forsworn

جملات نمونه

1. He had forsworn smoking several times.
[ترجمه ترگمان]اون مجبور بود چند بار سیگار بکشه
[ترجمه گوگل]او چندین بار سیگار کشید

2. She forswore any knowledge of the crime.
[ترجمه ترگمان]هیچ اطلاعی از جنایت ندارد
[ترجمه گوگل]او هیچ اطلاعی از جرم ندارد

3. You must tell the truth to the judge, because if you forswear yourself you could go to prison.
[ترجمه ترگمان]تو باید حقیقت را به قاضی بگویی، چون اگر به خودت قسم بخوری که می توانی بروی زندان
[ترجمه گوگل]شما باید حقیقت را به قاضی بگوئید، چون اگر خودتان را ببوسید، می توانید به زندان برسید

4. The party was offered a share of government if it forswore violence.
[ترجمه ترگمان]این حزب در صورت بروز خشونت، سهمی از دولت را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]اگر بخشی از دولت بخاطر خشونت به سر می برد، حزب بخشی از آن را ارائه می داد

5. The group forswears all worldly possessions.
[ترجمه ترگمان] گروه همه مایملک دنیوی - ه
[ترجمه گوگل]این گروه تمام دارایی های دنیوی را به خطر می اندازد

6. The country has not forsworn the use of chemical weapons.
[ترجمه ترگمان]این کشور قدرت استفاده از سلاح های شیمیایی را ندارد
[ترجمه گوگل]کشور استفاده از سلاح های شیمیایی را فراموش کرده است

7. Some priests have to forswear marriage.
[ترجمه ترگمان]بعضی از کشیش ها مجبورند ازدواج کنند
[ترجمه گوگل]برخی از کشیش ها باید ازدواج کنند

8. We are forswearing the use of chemical weapons for any reason.
[ترجمه ترگمان]ما در حال استفاده از سلاح های شیمیایی به هر دلیلی هستیم
[ترجمه گوگل]ما برای هر دلیلی از استفاده از سلاح های شیمیایی استفاده می کنیم

9. The old man forswore smoking.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد سیگاری دود می کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد سیگار کشید

10. But in terms of actual control, we have forsworn many other areas where hitherto we sought to control by centralized edict.
[ترجمه ترگمان]اما از نظر کنترل واقعی، ما بسیاری از مناطق دیگری را که تا به حال به دنبال کنترل از طریق فرمان متمرکز شده ایم، داریم
[ترجمه گوگل]اما از لحاظ کنترل واقعی، ما بسیاری از مناطق دیگر را از دست داده ایم که تا کنون ما با ادله متمرکز کنترل کردیم

11. Secondly, Hu suggests that the Fed should forswear intervening directly in equities or equity derivatives.
[ترجمه ترگمان]دوم، \"هو\" پیشنهاد می کند که بانک مرکزی فدرال باید مستقیما در برابری یا مشتقات دارایی دخالت کند
[ترجمه گوگل]دوم، هو پیشنهاد می کند که فدرال رزرو باید مداخله مستقیم در سهام یا مشتقات سهام داشته باشد

12. But to do that he had to forswear his . . . abilities.
[ترجمه ترگمان]اما برای این کار اون مجبور بود از توانایی های his استفاده کنه
[ترجمه گوگل]اما برای انجام این کار او مجبور بود خودش را بغل کند توانایی ها

13. His refusal to forswear moonshine, however, mocked her with the most painful failure of all.
[ترجمه ترگمان]با این حال، امتناع از گرفتن نور ماه، با mocked از همه دردناک تر بود
[ترجمه گوگل]امتناع او از غم و اندوه، در عین حال، او را با ناراحتی دردناک ترین از همه گول زد

14. It is currently fashionable to forswear flesh eating in the interests of animal rights or a lower cholesterol level.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر این شرکت در حال مد کردن گوشت forswear است که به نفع حقوق حیوانات و یا سطح کلسترول پایینی تغذیه می کند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شیک برای خوردن گوشت در منافع حقوق حیوانی یا سطح کلسترول پایین است


کلمات دیگر: