معنی : گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
معانی دیگر : گزافه کاری کردن، گزافه پردازی کردن، لاف و گزاف به کار بردن
hyperbolize
معنی : گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
معانی دیگر : گزافه کاری کردن، گزافه پردازی کردن، لاف و گزاف به کار بردن
انگلیسی به فارسی
گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق آمیزی بزرگ کردن
hyperbolize، گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن
انگلیسی به انگلیسی
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: hyperbolizes, hyperbolizing, hyperbolized
حالات: hyperbolizes, hyperbolizing, hyperbolized
• : تعریف: to use hyperbole or exaggeration in speaking or writing.
• مشابه: exaggerate
• مشابه: exaggerate
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to express with exaggeration or hyperbole.
• مشابه: exaggerate, overstate
• مشابه: exaggerate, overstate
- She hyperbolizes her son's accomplishments.
[ترجمه ترگمان] او موفقیت های پسرش را از دست داده است
[ترجمه گوگل] او از دستاوردهای پسرش ابراز میکند
[ترجمه گوگل] او از دستاوردهای پسرش ابراز میکند
• exaggerate, overstate, embellish the truth
مترادف و متضاد
گزافه گویی کردن (فعل)
exaggerate, overstate, hyperbolize, rodomontade
اغراق گفتن (فعل)
extol, hyperbolize
بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن (فعل)
hyperbolize
کلمات دیگر: