1. Pure monotheism was by then securely established in the Second Temple of Jerusalem, but remained shaky elsewhere.
[ترجمه ترگمان]توحید خالص پس از آن به طور امنی در معبد دوم اورشلیم برقرار شد، اما در جای دیگری متزلزل باقی ماند
[ترجمه گوگل]در همان زمان، در زمان معبد دوم بیت المقدس، یکپارچگی خالص به طور ایمن برقرار شد، اما در جای دیگری باقی ماند
2. But for much else in polytheism and monotheism it is of more limited value.
[ترجمه ترگمان]اما برای هر چیز دیگری در polytheism و یکتا بودن، ارزش محدودی دارد
[ترجمه گوگل]اما برای خیلی چیزهای دیگر در چندحوری و توحیدی، از ارزش بیشتری برخوردار است
3. Much closer to the deity of modern monotheism was the Egyptian sun god Aten, which the Pharaoh Amenophis IV forced on his polytheistic people as "the only god, beside whom there is no other. "
[ترجمه ترگمان]بسیار نزدیک تر به خدای یکتا پرستی مدرن، خدای خورشید Egyptian بود که فرعون Amenophis چهارم به مردم چند خدایی او را به عنوان \"تنها خدا، که در کنار او هیچ کس دیگری وجود ندارد\" تحمیل کرد
[ترجمه گوگل]خدای خدای آتن، آتن بسیار نزدیک به خدای یگانگی مدرن بود فرعون عینوفیس IV مردم را به عنوان خدای یگانه خود به عنوان خدای یگانه، که در کنار آنها دیگر وجود نداشت، مجبور شد '
4. When newborn empires and monotheism end the era of tribal society, states come into being and become the supreme form of communities, ethnic groups and various religious ethical culture.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که امپراطوری تازه متولد شده و یکتا پرستی دوران جامعه قبیله ای را به پایان می برند، دولت ها وارد می شوند و به شکل عالی جوامع، گروه های قومی و فرهنگ های مختلف مذهبی مذهبی تبدیل می شوند
[ترجمه گوگل]هنگامی که امپراطوری های جدید و توحیدی به دوران جامعه قبیله ای پایان می دهد، ایالت ها به شکل عمده ای از جوامع، گروه های قومی و فرهنگ های مختلف اخلاقی مذهبی تبدیل می شوند
5. It brought Judean religion closer to monotheism because you have the insistence of worshiping one god in his one central sanctuary.
[ترجمه ترگمان]دین اسلام دین را به یکتا پرستی نزدیک تر کرد، زیرا شما اصرار نسبت به پرستش یک خدا در یک پناه گاه مرکزی را دارید
[ترجمه گوگل]این دین یهود را به یکپارچگی نزدیک کرد زیرا شما اصرار دارید که یک خدا را در یک پناهگاه مرکزی خود پرستش کنید
6. But today, that repugnance to monotheism is not a laughing matter.
[ترجمه ترگمان]اما امروز، این نفرت نسبت به monotheism موضوع خنده نیست
[ترجمه گوگل]اما امروز، این ظلم به یکپارچگی یک مسئله خنده نیست
7. It contrasts with Monotheism, belief in one god, and Pantheism, identification of God with the universe.
[ترجمه ترگمان]در تضاد با Monotheism، اعتقاد به یک خدا و Pantheism، شناسایی خدا با جهان است
[ترجمه گوگل]این تناقض با مونوتیزم، اعتقاد به یک خدا و پانتئیزگی، شناسایی خدا با جهان است
8. Judaism came into being in accordance with monotheism.
[ترجمه ترگمان]یهودیت مطابق با توحید الاسلام به وجود آمده بود
[ترجمه گوگل]یهودیت مطابق با توحید به وجود آمد
9. By the Edict of Milan, promulgated in 3 he forbade persecution of all forms of monotheism in the Empire.
[ترجمه ترگمان]پس از فرمان میلان، که در سال ۳ اعلام شد، آزار و اذیت همه انواع یکتاپرستی در امپراطوری را ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]توسط ادیت میلان، در 3 اعلام شد، او آزار و اذیت تمام انواع توحید در امپراتوری را ممنوع کرد
10. The compulsive drive towards a mystical mode of religion is particularly interesting in the three faiths of historical monotheism.
[ترجمه ترگمان]این حرکت اجباری به سمت یک شیوه عرفانی مذهبی، به ویژه در سه دین یکتا پرستی، بسیار جالب توجه است
[ترجمه گوگل]حرکت سهل انگاری نسبت به یک شیوه عرفانی دین، در سه باور مذهبی یونایتد تاریخی، جالب توجه است
11. Freud postulated that Moses was an Egyptian nobleman who adhered to the monotheism of Akhenaten.
[ترجمه ترگمان]فروید ادعا کرد که موسی یک نجیب زاده مصری بود که به توحید of وفادار بود
[ترجمه گوگل]فروید تصدیق کرد که موسی موسیقیدان مصری بود که به توحید عهتانات پیوست
12. The religious root of universalism in American culture comes from Christian monotheism and Universalism.
[ترجمه ترگمان]ریشه مذهبی of در فرهنگ آمریکایی از توحید مسیحی و Universalism نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]ریشه دینی جهانشمولیت در فرهنگ آمریکایی از توحیدی و جهانی شدن مسیحی می آید
13. Jerusalem is the common holy place of three kinds of monotheism: Judaism, Christianity and Islam.
[ترجمه ترگمان]اورشلیم مکان مقدسی است که سه نوع یکتا پرستی دارد: یهودیت، مسیحیت و اسلام
[ترجمه گوگل]اورشلیم محل مقدس مشترک سه نوع توحید: یهودیت، مسیحیت و اسلام است
14. Akhenaten (ah-keh-NAH-ten), best known for introducing a revolutionary form of monotheism to ancient Egypt, reigned in the mid-1300s B. C.
[ترجمه ترگمان]Akhenaten (ah - keh - nah - ۱۰)، که به خاطر معرفی شکل انقلابی توحید به مصر باستان شناخته می شود، در نیمه اول سال B سلطنت کرد ج
[ترجمه گوگل]آخناتون (ah-keh-NAH-ten)، که برای شناختن شکل انقلابی توحیدی به مصر باستان شناخته شده بود، در اواسط سال 1300 ب سی