صفحه اصلی
sheikhdom
معنی
: شیخنشین، قلمرو شیخ
معانی دیگر
: sheikdom شی نشین، قلمرو شی
بستن
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
پیشنهاد کاربران
انگلیسی به فارسی
( sheikdom ) شیخ نشین، قلمرو شیخ
شیخ حمد، شیخنشین، قلمرو شیخ
انگلیسی به انگلیسی
• territory ruled by a sheik, jurisdiction of an arab tribal leader (also sheikdom)
مترادف و متضاد
شیخ نشین
(اسم)
sheikdom, sheikhdom
قلمرو شیخ
(اسم)
sheikdom, sheikhdom
پیشنهاد کاربران
sheikhdom ( باستانشناسی )
واژه مصوب: شیخ نشین
تعریف: ← امیرنشین
کلمات دیگر: