1. It was an easily forgivable mistake.
[ترجمه ترگمان]این یک اشتباه قابل بخشایش بود
[ترجمه گوگل]این اشتباه به راحتی قابل اجتناب بود
2. His rudeness was forgivable in the circumstances.
[ترجمه ترگمان]بی نزاکتی او در این شرایط قابل بخشایش بود
[ترجمه گوگل]بی تفاوتی او در این شرایط قابل بخشش بود
3. I thought it was forgivable, egocentric but forgivable.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم قابل بخشایش است، بلکه قابل بخشایش است
[ترجمه گوگل]من فکر کردم این امر قابل بخشش است، خودخواهانه اما قابل بخشش است
4. These are a few forgivable flaws in an otherwise important novel.
[ترجمه ترگمان]اینها چند نقص قابل بخشش در یک رمان مهم دیگر هستند
[ترجمه گوگل]اینها چندین معافیت قابل رد در یک رمان مهم دیگر هستند
5. Less forgivable is the attitude taken by some museums who are frightened of the consequences of having their collection screened.
[ترجمه ترگمان]\"قابل عفو\"، نگرش برخی از موزه ها است که از عواقب برداشتن مجموعه آن ها وحشت دارند
[ترجمه گوگل]نگرش نسبت به برخی از موزه هایی که از عواقب ناشی از بازپرداخت جمع آوری شده اند، کمتر قابل بخشش است
6. His harshness is forgivable.
[ترجمه ترگمان]خشونت او قابل بخشایش است
[ترجمه گوگل]سختی او قابل بخشش است
7. They became less and less forgivable as time cooled the heat of the moments in which they had been spoken.
[ترجمه ترگمان]آن ها کم تر و کم تر قابل عفو شدند، زیرا زمان گرمای لحظاتی را که در آن سخن می گفتند فرو نشاند
[ترجمه گوگل]آنها کمتر و کمتر قابل بخشش بودند چرا که زمان گرما از لحظاتی که در آن صحبت شده بود را خنک می کرد
8. That might have been forgivable while Maurice was alive.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود هنگامی که موریس زنده بود قابل عفو بود
[ترجمه گوگل]این ممکن است فراموش شود در حالی که موریس زنده بود
9. Is infidelity ever forgivable?
[ترجمه ترگمان]خیانت همیشه قابل بخشایش است؟
[ترجمه گوگل]آیا خیانت همیشه قابل بخشش است؟
10. And I reckon the odd lapse is forgivable.
[ترجمه ترگمان]و من فکر می کنم که the قابل بخشایش است
[ترجمه گوگل]و من فکر می کنم گذشت عجیب و غریب است قابل بخشش است
11. Less forgivable would be abusing the trust of an ally, as some suspect the government has.
[ترجمه ترگمان]کم تر قابل عفو بود که از اعتماد یک متحد سو استفاده می کرد، چرا که برخی از آن ها مشکوک بودند که دولت دارد
[ترجمه گوگل]کمتر قابل بخشش می تواند اعتماد یک متحد را مورد سوء استفاده قرار دهد، همانطور که بعضی از دولت ها آن را متقاعد می کنند
12. Although sometimes tolerable and forgivable, taking a mistress is regarded as immoral in all countries.
[ترجمه ترگمان]اگر چه گاهی اوقات قابل بخشش و قابل بخشش است، اما گرفتن یک رفیقه در تمام کشورها غیراخلاقی محسوب می شود
[ترجمه گوگل]گرچه گاهی قابل تحمل و قابل بخشش است، داشتن معشوقه در همه کشورها غیرمنصفانه است
13. It would have been understandable, if not forgivable, had David Cameron ducked a showdown with Leviathan.
[ترجمه ترگمان]اگر دیوید کامرون کارش را با لوایتن رد نمی کرد، قابل درک بود
[ترجمه گوگل]اگر دیوید کامرون با لویاتان پیروز شد، قابل فهم بود
14. The rival's arrival gives him a forgivable chance.
[ترجمه ترگمان]ورود رقیبش یک فرصت قابل عفو به وی می دهد
[ترجمه گوگل]ورود رقیب به او فرصت شایستگی می دهد