کلمه جو
صفحه اصلی

touchstone


معنی : محک، معیار، سنگ محک
معانی دیگر : (هر وسیله ی تعیین اصالت یا ارزش) محک، سنگ محک (basanite هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

تست سنگین، سنگ محک، محک، معیار


سنگ محک، معیار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a test or standard by which to evaluate the worth of something.
مترادف: standard
مشابه: criterion

- She was tired of her brother's performance being the touchstone by which her performance was always measured.
[ترجمه ترگمان] او از عملکرد برادرش خسته شده بود و معیار سنجش عملکرد او همیشه مورد ارزیابی قرار می گرفت
[ترجمه گوگل] او از عملکرد برادرش خسته شده بود که سنگین است که عملکرد او همیشه اندازه گیری شده است

(2) تعریف: a hard, black, fine-grained stone, such as jasper or basalt, against which gold and silver were formerly rubbed to test their quality.

• yardstick, criterion
if one thing is a touchstone of another, you use it to judge the second thing, or to decide what you think about it.

مترادف و متضاد

محک (اسم)
acid test, benchmark, test, criterion, touchstone, proof, exam, examination, examen, pons asinorum

معیار (اسم)
test, criterion, touchstone, canon, gauge, scale, standard, yardstick, paragon

سنگ محک (اسم)
touchstone

جملات نمونه

1. it would be good if the touchstone of experience were used
خوش بود گر محک تجربه آید به میان

2. As the touchstone tries gold, so gold tries man.
[ترجمه Sh.rah] همانطور که سنگ محک طلا را محک میزند ( راستی و عیار طلا ) ، طلا انسان را محک میزند ( راستی انسان در مواجه با مادیات محک میخورد )
[ترجمه ترگمان]همان طور که سنگ محک سعی می کند طلا و طلا را امتحان کند
[ترجمه گوگل]همانطور که سنگ قیمتی طلا را تحقق می بخشد، بنابراین طلا تلاش می کند مرد باشد

3. Calamity is man’s true touchstone.
[ترجمه ترگمان]سنگ محک واقعی انسان است
[ترجمه گوگل]عذاب وجدان، علامت واقعی انسان است

4. Love is the touchstone of virtue.
[ترجمه ترگمان]عشق سنگ محک فضیلت است
[ترجمه گوگل]عشق سنگین فضیلت است

5. A man's deed is the touchstone of his greatness or littleness.
[ترجمه ترگمان]عمل یک مرد، سنگ محک greatness است
[ترجمه گوگل]اعمال انسان سنگین بودن عظمت و کمال اوست

6. Job security has become the touchstone of a good job for many employees.
[ترجمه ترگمان]امنیت شغلی به معیار یک شغل خوب برای بسیاری از کارمندان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]امنیت شغلی برای بسیاری از کارکنان به عنوان یکی از مهمترین وظیفه کارکنان تبدیل شده است

7. Motherhood is seen as a touchstone of female identity.
[ترجمه ترگمان]دوره مادری به عنوان سنگ محک هویت زن تلقی می شود
[ترجمه گوگل]مادران به عنوان یک نشانه ای از هویت زن دیده می شود

8. Tested against the touchstone of Scripture, his speculations would reduce the Bible to the size of a slim paperback.
[ترجمه ترگمان]Tested در برابر سنگ محک کتاب مقدس، کتاب مقدس کتاب مقدس را به اندازه جلد کاغذی باریک تقلیل می داد
[ترجمه گوگل]تسلط علیه سنگ قبر کتاب مقدس، گمانه زنی های آن، کتاب مقدس را به اندازه یک کاغذ دیواری باریک کاهش می دهد

9. The touchstone of the relationship is commercial.
[ترجمه ترگمان]سنگ محک رابطه تجاری است
[ترجمه گوگل]سنگین این رابطه تجاری است

10. They tend to regard grammar as the touchstone of all language performance.
[ترجمه ترگمان]آن ها تمایل دارند که گرامر را به عنوان معیاری برای تمام عملکرد زبان درنظر بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها تمایل دارند گرامر را به عنوان نشانه ای از عملکرد کلی زبان در نظر بگیرند

11. It is a touchstone for legal definitions and rulings.
[ترجمه ترگمان]این یک معیار برای تعاریف و احکام قانونی است
[ترجمه گوگل]این یک معیار برای تعاریف قانونی و قانونی است

12. Speaking the truth, it is the touchstone of potters'skills in throwing.
[ترجمه ترگمان]حالا که صحبت حقیقت شد، این سنگ محک of در پرتاب است
[ترجمه گوگل]در حقیقت سخن گفتن این است که سنگ پرانی از پرورش گلدانها است

13. Nonetheless, Wonder Woman remains a touchstone of popular culture, a symbol of feminism and an enduring piece of psychology history.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، زن شگفت انگیز سنگ محک فرهنگ عمومی، نماد فمینیسم و یک قطعه ماندگار از تاریخ روانشناسی باقی می ماند
[ترجمه گوگل]با این وجود، Wonder Woman همچنان یک نشانه فرهنگ معاصر، نماد فمینیسم و ​​یک قطعه تاریخی روانشناختی است

14. The Touchstone was a small pebble that could turn any common metal into pure gold.
[ترجمه ترگمان]The سنگریزه کوچکی بود که می توانست هر فلزی معمولی را تبدیل به طلای خالص کند
[ترجمه گوگل]Touchstone یک لکه کوچکی بود که می توانست هر فلز معمولی را به طلای خالص تبدیل کند

15. Labour productivity, the touchstone for new growth, remains low.
[ترجمه ترگمان]بهره وری کارگر، سنگ محک برای رشد جدید، پایین است
[ترجمه گوگل]بهره وری کار، سنگ معدن برای رشد جدید، همچنان کم است

it would be good if the touchstone of experience were used

خوش بود گر محک تجربه آید به میان


پیشنهاد کاربران

سنگ محک

تعیین ارزش


کلمات دیگر: