کلمه جو
صفحه اصلی

piquancy


معنی : گوشهداری، تند و تیزی، زنندگی، طعنهامیزی
معانی دیگر : تندوتیزی، زنندگی، گوشه داری، طعنه امیزی

انگلیسی به فارسی

تندوتیزی، زنندگی، گوشه داری، طعنه آمیزی


پیکان، تند و تیزی، زنندگی، گوشهداری، طعنهامیزی


انگلیسی به انگلیسی

• pungency, spiciness, quality of having a sharp flavor; interestingness, quality of being fascinating
if something adds piquancy to a situation, it adds interest and excitement; a formal use.
piquancy is also a pleasantly spicy taste.

مترادف و متضاد

گوشهداری (اسم)
angularity, piquancy

تند و تیزی (اسم)
piquancy, stringency

زنندگی (اسم)
pungency, poignancy, piquancy

طعنهامیزی (اسم)
piquancy

جملات نمونه

1. The situation has an added piquancy since the two men are also rivals in love.
[ترجمه ترگمان]از آن جا که این دو مرد در عشق هم رقیب هستند، این موقعیت به یک شادی افزوده تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]اوضاع به طور چشمگیری افزایش یافته است، زیرا دو مرد نیز در عشق رقبا هستند

2. Piquancy was added to the situation because Dr Porter was then on the point of marrying Hugh Miller.
[ترجمه ترگمان]piquancy به این وضعیت افزوده شد، زیرا در آن زمان دکتر پورتر قصد ازدواج با هیو میلر را داشت
[ترجمه گوگل]پیکوانتی به این وضعیت افزوده شد، زیرا دکتر Porter در حال حاضر در مورد ازدواج با هوگو میلر است

3. The tart flavour of the cranberries adds piquancy.
[ترجمه ترگمان]بوی شیرینی of به piquancy افزوده می شود
[ترجمه گوگل]طعم ترشی قارچ ها باعث می شود که پیکناک شود

4. The production retains its original piquancy.
[ترجمه ترگمان]این تولید، piquancy اصلی خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]این محصول، پیک نیک اصلی خود را حفظ می کند

5. There must therefore have been a certain piquancy for him in now extending hospitality to the fallen monarch.
[ترجمه ترگمان]از این رو باید در این موقع در مهمان نوازی به ملکه سقوط کرد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که او در حال حاضر در حال گسترش مهمان نوازی به پادشاه سقوط شده است

6. On this occasion, as an added piquancy, the festival promised to have a distinctly radical flavour.
[ترجمه ترگمان]در این مورد، به عنوان یک piquancy افزوده، این فستیوال قول داد که یک طعم کاملا رادیکال داشته باشد
[ترجمه گوگل]در این مراسم، به عنوان یک جشن افزوده شده، جشنواره وعده داده شده تا عطر و بوی مشخص رادیکال داشته باشد

7. Their tart flavour adds piquancy and the bright colour looks stunning.
[ترجمه ترگمان]مزه تلخ آن ها به طنز می افزاید و رنگ روشن آن ها خیره کننده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]عطر و طعم طعم آن باعث می شود پیک نان و رنگ روشن به نظر می رسد خیره کننده

8. The situation added piquancy since the two men are also rivals in love.
[ترجمه ترگمان]از آن جا که این دو مرد نیز عاشق یکدیگر هستند، این وضعیت به آن افزوده شده است
[ترجمه گوگل]این وضعیت پیکانتی را اضافه کرد، زیرا دو مرد نیز در عشق رقبا هستند

9. Be not brought into happy event eating piquancy area in traditional ideas in the northwest.
[ترجمه ترگمان]با غذاهای سنتی در شمال غربی به یک رویداد شاد و شاد تبدیل نشوید
[ترجمه گوگل]به رویدادی خوشایند نباشید که در قسمت شمال غربی ایده های سنتی از منطقه پیکاوانت استفاده کند

10. A little mustard is served on the side to add further piquancy.
[ترجمه ترگمان]کمی خردل برای اضافه کردن بیشتر به آن بکار می رود
[ترجمه گوگل]کمی خردل در سمت سرویس داده می شود برای اضافه کردن پیکار بیشتر

11. This delicious salad features the tang of citrus and the piquancy of hot pepper sauce.
[ترجمه ترگمان]این سالاد لذیذ، بوی مرکبات و عصاره فلفل تند را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]این سالاد خوشمزگی ویژگی های تنگ مرکبات و پیک نان از سس فلفل داغ است

12. It is a green brownnesss or scarlet red oily liquid, the sense of taste is pure, tarnal piquancy . We can also provide oil chilli extract, water chilli extract according to demand.
[ترجمه ترگمان]آن یک مایع سبز رنگ و یا مایع چربی سرخ است، این حس چشایی، خالص و مطبوع است ما همچنین می توانیم عصاره فلفل چیلی، عصاره فلفل قرمز را با توجه به تقاضا فراهم کنیم
[ترجمه گوگل]این یک قهوه سبز یا مایع روغنی قرمز مایل به قرمز است، حس طعم و مزه آن خالص است، طعم تلخ همچنین می توان عصاره چیلی روغن، عصاره چیلی آب را با توجه به تقاضا ارائه کرد


کلمات دیگر: