کلمه جو
صفحه اصلی

rite


معنی : اداب، مراسم، تشریفات مذهبی، فرمان اساسی
معانی دیگر : رسم، آیین، (جمع) مراسم، شعائر، مناسک، تشریفات، آداب، (معمولا r بزرگ) مراسم مذهبی (به ویژه مراسم عشای ربانی)

انگلیسی به فارسی

فرمان اساسی، مراسم، تشریفات مذهبی، اداب


تجسس، مراسم، تشریفات مذهبی، فرمان اساسی، اداب


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a formal ceremonial ritual prescribed or customary for a specific occasion, as in religious worship.
مترادف: ceremonial, ceremony, office, ritual
مشابه: celebration, observance, sacrament

- It was the first time for the newly ordained priest to perform the marriage rite.
[ترجمه ترگمان] این اولین بار بود که کشیش جدید مراسم ازدواج را اجرا می کرد
[ترجمه گوگل] این اولین باری بود که کشیش تازه وارد برای انجام مراسم ازدواج
- When they reach thirteen, the boys will undergo the rites of passage into manhood.
[ترجمه ترگمان] وقتی به سیزده سالگی می رسند، پسران زیر صحنه مردانگی را خواهند گرفت
[ترجمه گوگل] هنگامی که آنها به سیزده سالگی می رسند، پسران به تصویب رسیدند

(2) تعریف: any customary act or practice that has taken on an imperativeness similar to that of a prescribed ritual.
مترادف: convention, custom, institution, ritual, tradition

- Forced consumption of alcohol has become part of the rites of initiation for many college freshmen entering fraternities.
[ترجمه ترگمان] مصرف اجباری الکل به بخشی از مراسم شروع برای بسیاری از دانشجویان سال اول کالج که وارد اتحادیه ها می شوند تبدیل شده است
[ترجمه گوگل] مصرف الکل الزامی بخشی از مراسم افتتاحیه برای بسیاری از دانشجویان سال اول کالج است که وارد برادری می شوند

• ceremonial act or procedure; religious custom or tradition
a rite is a traditional ceremony carried out by a particular group.

مترادف و متضاد

اداب (اسم)
ceremonial, mores, habitude, etiquette, rite

مراسم (اسم)
ceremony, rite

تشریفات مذهبی (اسم)
ritual, rite

فرمان اساسی (اسم)
rite

ceremony, tradition


Synonyms: act, celebration, ceremonial, communion, custom, form, formality, liturgy, observance, occasion, ordinance, practice, procedure, ritual, sacrament, service, solemnity


جملات نمونه

1. the scottish rite of freemasonry
آیین اسکاتلندی فراماسونری

2. This festival descends from a Chinese rite.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره از مراسم چینی پایین می آید
[ترجمه گوگل]این جشنواره از یک رژیم چین به دست می آید

3. Marriage is seen as a rite of passage.
[ترجمه ترگمان]ازدواج مثل یک رسم باستانی دیده می شود
[ترجمه گوگل]ازدواج به عنوان یک کلیسا گذرگاه دیده می شود

4. Alexander wore black for the rite.
[ترجمه ترگمان]الکساندر به خاطر آیین عشای ربانی سیاه بود
[ترجمه گوگل]الکساندر سیاه پوست را برای جشن گرفت

5. This festival descends from a religious rite.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره از یک مراسم مذهبی پایین می آید
[ترجمه گوگل]این جشنواره از یک ادیان مذهبی می آید

6. You have to go through an initiation rite before you become a full member.
[ترجمه ترگمان]شما باید قبل از اینکه عضو کامل شوید از یک مراسم رسمی پیروی کنید
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه عضو کامل شوید، باید از طریق یک وظیفه شروع کنید

7. It was called Rite Engineering. After further investigation, he bought it.
[ترجمه ترگمان]نام آن Rite مهندسی بود بعد از تحقیقات بیشتر، آن را خرید
[ترجمه گوگل]این مهندسی ریت نامگذاری شد پس از بررسی بیشتر، او آن را خرید

8. A cleansing rite was performed before building started.
[ترجمه ترگمان]مراسم تطهیر قبل از شروع ساختمان انجام شد
[ترجمه گوگل]قبل از شروع ساخت، یک کلیسا تمیزکاری کرد

9. In it the whole idea of the fertility rite is exploded, using the very forms and devices of the traditional ritual.
[ترجمه ترگمان]در آن، کل ایده آیین باروری، با استفاده از اشکال و وسایل مراسم سنتی، منفجر می شود
[ترجمه گوگل]در آن، کل ایده کلیسا باروری منفجر می شود، با استفاده از اشکال و دستگاه های معمول از مراسم سنتی

10. As the rite is planned, the London bank clerk adds up correctly the figures in the left-hand column.
[ترجمه ترگمان]همانطور که مراسم برنامه ریزی شده است، کارمند بانک لندن ارقام را در ستون سمت چپ درست می کند
[ترجمه گوگل]همانطور که برنامه ریزی شده است، کارمند بانک لندن به درستی ارقام ستون سمت چپ را به درستی اضافه می کند

11. The Batak chieftains perform the traditional initiation rite.
[ترجمه ترگمان]سران قبیله Batak مراسم آغازین سنتی را اجرا می کنند
[ترجمه گوگل]فرماندهان بتک اجرای حکومت سنتی را اجرا می کنند

12. One lucky trainee was spared the rite of passage.
[ترجمه ترگمان]یک کار آموز خوش شانسی بود که مراسم مذهبی را از دست داده بود
[ترجمه گوگل]یکی از کارآموزان خوش شانس، ریاست گذرگاه را نجات داد

13. Rite Aid led drugstores in refusing to fill the prescriptions on the basis that they would lose money.
[ترجمه ترگمان]کمک Rite منجر به امتناع از پر کردن prescriptions مبنی بر اینکه آن ها پول خود را از دست خواهند داد، منجر شد
[ترجمه گوگل]Rite Aid مواد مخدر را مجبور به رعایت دستورالعمل ها بر اساس این که پول آنها را از دست می دهند

14. One of these couldn't read or rite.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها نمی توانست آن را بخواند یا نه
[ترجمه گوگل]یکی از اینها نمیتواند بخواند و یا تجسس کند

marriage rites

مراسم ازدواج


hajj rites

مناسک حج


courtship rites

تشریفات خواستگاری


The Scottish rite of Freemasonry

آیین اسکاتلندی فراماسونری



کلمات دیگر: