1. The full orchestra includes two pairs of French horns.
[ترجمه ترگمان]گروه کامل شامل دو جفت شاخ فرانسوی است
[ترجمه گوگل]ارکستر کامل شامل دو جفت شاخ فرانسوی است
2. The French horn is the hardest wind instrument to learn.
[ترجمه ترگمان]شیپور فرانسوی سخت ترین ابزار بادی است که باید یاد بگیرد
[ترجمه گوگل]شاخ فرانسوی سخت ترین ابزار باد برای یادگیری است
3. A brass instrument similar to the orchestral French horn, played mainly in military and concert bands.
[ترجمه ترگمان]یک ابزار برنجی شبیه بوق orchestral فرانسوی بود که بیشتر در گروه های نظامی و کنسرت بازی می کرد
[ترجمه گوگل]یک دستگاه برنجی شبیه به شاخ فرانسوی ارکستر، به طور عمده در گروه های نظامی و کنسرت بازی می کند
4. The concert will feature choir, cello, French horn and violin performances.
[ترجمه ترگمان]این کنسرت گروه کر، ویولن سل، بوق فرانسه و اجراهای ویولن خواهد بود
[ترجمه گوگل]این کنسرت شامل کور، ویولون، فرانسوی و اجرای ویولن است
5. Brass instruments are the French horn, trumpet, etc.
[ترجمه ترگمان]ابزار برنج شیپور فرانسوی، شیپور و غیره هستند
[ترجمه گوگل]ابزار برنجی شاخ فرانسوی، ترومپت و غیره است
6. I am playing French Horn.
[ترجمه ترگمان]من دارم یه شیپور فرانسوی می زنم
[ترجمه گوگل]من بازی شاخ فرانسوی هستم