کلمه جو
صفحه اصلی

modish


معنی : شیک، مدپرست
معانی دیگر : رجوع شود به: fashionable

انگلیسی به فارسی

شیک، مدپرست


اصیل، شیک، مدپرست


انگلیسی به انگلیسی

• stylish, fashionable
something that is modish is fashionable; a literary word.

مترادف و متضاد

شیک (صفت)
smart, suave, scrumptious, snappy, trig, swell, swagger, chic, stylish, fashionable, finicky, dapper, dinky, finical, modish

مدپرست (صفت)
modish

fashionable


Synonyms: a la mode, all the rage, chic, contemporary, current, dashing, exclusive, faddy, fresh, happening, hip, in, in-thing, last-word, latest, mod, now, smart, stylish, swank, swish, trendy, up-to-date, up-to-the-minute, vogue, voguish, with-it


Antonyms: old-fashioned, unfashionable, unstylish


جملات نمونه

1. Moral virtues were a cunningly indirect alibi for modish economic vices.
[ترجمه ترگمان]فضایل اخلاقی بهانه ای بود غیرمستقیم برای رفع معایب اقتصادی
[ترجمه گوگل]فضیلت های اخلاقی یک آلبینی بسیار غم انگیز و غیرمستقیم برای معایب اقتصادی منحصر به فرد بود

2. She sits there, nearly crushing the spindly, modish bench some twee designer has deemed appropriate for business chitchat.
[ترجمه ترگمان]او آنجا می نشیند، نزدیک به خرد کردن یک نیمکت دراز و دراز و ظریف، برخی از طراحان twee برای کاره ای تجاری مناسب بنظر می رسد
[ترجمه گوگل]او در آنجا نشسته است، تقریبا خرد کردن نیمکت اسپیندال و اصلاح شده، برخی از طراحان تی وی، برای جلب نظر تجاری مناسب است

3. She is always crazy at modish things.
[ترجمه ترگمان] اون همیشه توی کارای modish دیوونه بازی در میاره
[ترجمه گوگل]او همیشه در چیزهای شگفت انگیز دیوانه است

4. It has emerged from the realms of sub-culture into the mainstream, and may yet, via Viz, be modish.
[ترجمه ترگمان]آن برگرفته از قلمرو فرهنگ فرعی به جریان اصلی است و ممکن است، از طریق Viz، modish باشد
[ترجمه گوگل]این از قلمروهای زیر فرهنگی به جریان اصلی ظهور کرده و ممکن است از طریق Viz نیز زیبا باشد

5. They also favor the natural and contemporary floral bouquet that are fashionable and modish.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین به نفع دسته گل طبیعی و معاصر هستند که مد روز و modish هستند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از دکوراسیون گل های طبیعی و معاصر که مد روز و مدرن هستند، راضی هستند

6. Brief figuring style, neat and spiffy prints in and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه ترگمان]روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و spiffy در طراحی باریک و مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سبک فریبنده ای، طراحی شیک و منحرف، و طراحی باریک مد روز، احساسات مدرن خود را نشان می دهد

7. Brief figuring style, neat and spiffy prints in front, and fashionable narrow design show your modish feelings.
[ترجمه ترگمان]یک روش محاسبه مختصر، نقاشی های تمیز و تمیز در جلو، و طراحی محدود مد روز، احساسات modish را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سبک فانتزی، چاپ، شیک و منحرف در جلو، و طراحی باریک مد روز، احساسات مدرن خود را نشان می دهد

8. His place really looks lived in — noting expensive or modish just to impress people.
[ترجمه ترگمان]محل او واقعا با دقت نگاه می کند - با توجه به گران بودن یا modish صرفا برای تحت تاثیر قرار دادن مردم
[ترجمه گوگل]مکان او واقعا به نظر می رسد زندگی می کنند - با توجه به گران قیمت و یا اصلاح فقط به تحت تاثیر قرار دادن مردم است

9. Eagleman has puckish, neatly carved features, with a lantern jaw and modish sideburns.
[ترجمه ترگمان]Eagleman، خطوط چهره تراشیده و تراشیده و خط ریش و خط ریش را دارد
[ترجمه گوگل]Eagleman دارای ویژگی های ریز و مرتب و حکاکی شده با فانوس فانوس و اصطکاک گرمسیری است


کلمات دیگر: