کلمه جو
صفحه اصلی

transfiguration


معنی : تغییر شکل
معانی دیگر : ترا دیسی، تبدیل صورت، تبدیل هیئت، تجلی، عید تجلی

انگلیسی به فارسی

ترا دیسی، تغییر شکل


(انجیل) تجلی و تبدیل هیئت عیسی


تغییر شکل، تبدیل هیئت، دگرسیمایی، تبدیل صورت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of transforming or the state of being transformed in form or appearance, esp. to an idealized or spiritualized state.
مشابه: transformation

(2) تعریف: (cap.) such a transformation ascribed to Jesus Christ in the Bible, or the church festival celebrating this event, observed on August 6.

• change of form; church festival (christianity); change of appearance of jesus

مترادف و متضاد

تغییر شکل (اسم)
transmutation, transformation, metamorphosis, sublation, evolution, transfiguration, palingenesis, transmogrification

جملات نمونه

1. It was less a reform than a transfiguration.
[ترجمه ترگمان]کم تر از تغییر شکل تغییر شکل تغییر شکل می داد
[ترجمه گوگل]این اصلاحات کمتر از یک تبدیل بود

2. As we are reminding ourselves, the Transfiguration took place at a most critical moment.
[ترجمه ترگمان]تغییر شکل تغییر شکل در بحرانی ترین لحظه رخ داد
[ترجمه گوگل]همانطور که به خودمان یادآوری می کنیم، تبدیل شدن به یک لحظه مهم ترین لحظه ای بود

3. There are many stories of transfiguration and abroad.
[ترجمه ترگمان]داستان های زیادی در تغییر شکل و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]داستانهای بسیاری درباره تغییر شکل و خارج از کشور وجود دارد

4. What should be an activity of permanent transfiguration becomes a means of exteriorization, of abandoning one's inner self.
[ترجمه ترگمان]چیزی که باید یک فعالیت تغییر شکل دائمی باشد، وسیله ای برای تغییر شکل و رها کردن یک خود درونی است
[ترجمه گوگل]یک فعالیت غیرمجاز دائمی باید یک وسیلهی بیرون زدگی باشد، از رها کردن خود درونی خود

5. Thermal Transfiguration Analysis for the Large Aperture Optical Element of Switchyard in ICF Driver Target Area.
[ترجمه ترگمان]تحلیل تغییر شکل گرمایی برای نمونه نوری دیافراگم بزرگ of در ناحیه هدف راننده
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تبدیل حرارت برای عنصر اپتیکال دیافراگم بزرگ Switchyard در منطقه ICF درایور درایور

6. Old newspapers transfiguration storage basket, Well in Well Lane coax!
[ترجمه ترگمان]سبد storage کهنه، خوب، با ناز و عشوه!
[ترجمه گوگل]سبد ذخیره سازی روزنامه های مقدماتی روزنامه ها، خب در Well Lane کوچه!

7. Real mastery of transfiguration will come at a much later time in Mila and Oa's ascent.
[ترجمه ترگمان]تسلط واقعی تغییر شکل در زمان کمی بعد در میلا میلا و صعود oa به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]تسلط واقعی در مورد تبدیل شدن به زمان بسیار بعد در صعود میلان و اوا می آید

8. A little more power and excellent transfiguration.
[ترجمه ترگمان]یه کم قدرت و تغییر شکل عالی داره
[ترجمه گوگل]کمی بیشتر قدرت و تبدیل عالی

9. McGonagall teaches Transfiguration classes at Hogwarts.
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک گوناگال کلاس تغییر شکل را در هاگوارتز تدریس می کند
[ترجمه گوگل]McGonagall کلاسهای تبدیل در هاگوارتز را می آموزد

10. This was in a much later book, The Transfiguration of the Commonplace.
[ترجمه ترگمان]این کتاب در یک کتاب بسیار بعد بود، تغییر شکل تغییر شکل
[ترجمه گوگل]این در یک کتاب بسیار طولانی تر بود: 'تبدیل به عادی'

11. We never use transfiguration as a punishment!
[ترجمه ترگمان]ما هیچ وقت از تغییر شکل استفاده نمی کنیم
[ترجمه گوگل]ما هرگز از تعبیر به عنوان یک مجازات استفاده نمی کنیم!

12. It was a sudden transfiguration, a lifting - up of day.
[ترجمه ترگمان]یک تغییر ناگهانی بود، یک روز بلند کردن
[ترجمه گوگل]این یک تغییر ناگهانی بود، بلند شدن روز

13. There are many stories of transfiguration at home and abroad.
[ترجمه ترگمان]داستان های زیادی درباره تغییر شکل در خانه و خارج از کشور وجود دارد
[ترجمه گوگل]داستان های زیادی درباره تغییر در خانه و خارج از کشور وجود دارد

14. In some sense, if a spell is not Transfiguration, it's probably Charms.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اگر طلسم تغییر شکل نیست، حتما وردهای جادویی هست
[ترجمه گوگل]به هر حال، اگر یک طلسم تبدیل نیست، احتمالا کریسمس است

15. Obviously, transfiguration may serve as a successful pattern of art to present this self - awareness.
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که تغییر شکل ممکن است به عنوان یک الگوی موفق از هنر برای ارائه این آگاهی از خود عمل کند
[ترجمه گوگل]بدیهی است، تبدیل شدن ممکن است به عنوان یک الگوی موفق از هنر به ارائه این آگاهی خود


کلمات دیگر: