کلمه جو
صفحه اصلی

placental


معنی : وابسته به جفت
معانی دیگر : جفتی، وابسته به جفت جنین

انگلیسی به فارسی

جسمی، وابسته به جفت


انگلیسی به انگلیسی

• of the placenta

مترادف و متضاد

وابسته به جفت (صفت)
placental

جملات نمونه

1. The proposed mechanism of improvement of placental transfusion of volume and red cells is attractive.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم پیشنهادی بهبود انتقال خون و سلول های قرمز، جذاب است
[ترجمه گوگل]مکانیسم پیشنهادی بهبود انتقال جفت از حجم و سلول های قرمز جذاب است

2. Although a new and growing field in medicine, placental blood transfusions have proved effective in combating leukemia and other cancers.
[ترجمه ترگمان]اگرچه یک زمینه جدید و رو به رشد در پزشکی، انتقال خون placental در مبارزه با سرطان خون و سرطان های دیگر موثر بوده است
[ترجمه گوگل]اگر چه یک زمینه جدید و رشد در پزشکی، انتقال خون جفتی در مبارزه با لوسمی و دیگر سرطان ها موثر است

3. This ancient placental family coexisted with the marsupials from the early days of the continent's isolation.
[ترجمه ترگمان]این خانواده placental باستانی با the از روزه ای اولیه انزوای قاره هم زیستی داشتند
[ترجمه گوگل]این خانواده جادویی باستانی از روزهای اولیه انزوای قاره با غول پیکرها همراه بود

4. Cytogenetic analysis was successful in all placental samples.
[ترجمه ترگمان]آنالیز cytogenetic در همه نمونه های placental موفق بوده است
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل سیتوژنتیک در تمام نمونه های جراحی موفقیت آمیز بود

5. It is thought that the very first placental mammals were tiny insectivores, but no fossil evidence of them remains.
[ترجمه ترگمان]تصور می شود که اولین پستانداران placental insectivores کوچک بودند، اما هیچ مدرک فسیلی از آن ها باقی نمانده است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم که اولین پستانداران پستاندار، مهاجمان کوچک بودند، اما هیچ شواهد فسیلی از آنها باقیست

6. Objective To investigate the effect of placental isoferritin (PLF) activation on pathogenesis of pre-eclampsia and intrauterine growth retardation and its earlier predictive value.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاثیر فعال سازی placental isoferritin (PLF)بر روی بیماری زایی عقب ماندگی پیش از eclampsia و رشد رشد intrauterine و ارزش پیش بینی قبلی آن است
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه تاثیر فعالیت ایزوفرتریت جفتی (PLF) بر پاتوژنز پره اکلامپسی و عقب ماندگی رشد داخل رحمی و ارزش پیشگیری پیشین آن است

7. Placental chorioangioma is the most common benign tumor of placenta.
[ترجمه ترگمان](placental chorioangioma)شایع ترین نوع تومور از جفت است
[ترجمه گوگل]کوریانژیوما پلاسمایی شایع ترین تومور خوش خیم جفت است

8. Conclusion:Placental chorioangioma can induce several complications such as premature labor, polyhydramnios and neonatal asphyxia.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: placental chorioangioma می تواند مشکلات متعددی مانند زایمان زودرس، polyhydramnios و asphyxia نوزاد را القا کند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کوریانژیوم پلازنتی می تواند عوارض متعددی از جمله زایمان زودرس، چندساله و نوزادی و آسفیکس نوزادی را ایجاد کند

9. Successful pregnancy depends on sufficient uteroplacental circulation. Placental thrombosis or infarction can result in adverse pregnancy outcome.
[ترجمه ترگمان]بارداری موفقیت آمیز به گردش خون کافی بستگی دارد placental thrombosis یا infarction می توانند منجر به نتیجه نامطلوب ناشی از بارداری شوند
[ترجمه گوگل]حاملگی موفقیت آمیز بستگی به گردش خون کافی رحم دارد ترومبوز پلازراتی یا انفارکتوس می تواند منجر به نتیجه حاملگی شود

10. Hypertensive disorder complicating pregnancy, ICP, placenta previa, placental abruption, uterus with scar, GDM, hydramnios, bigeminal pregnancy were the risk factors of preterm birth .
[ترجمه ترگمان]اختلال hypertensive در بارداری، ICP، جفت previa، placental abruption، رحم همراه با جای زخم، GDM، hydramnios، بارداری bigeminal عامل خطر تولد نوزاد بودند
[ترجمه گوگل]اختلالات فشار خون ناشی از حاملگی، ICP، پیش آگهی جفتی، انقباض جفتی، رحم با اسکار، GDM، هیدرامنویوس، حاملگی برومیمن، عوامل خطر زایمان زودرس بودند

11. Western medicine: Saltpetre thread of placental tissue fluid, gentamicin, compound, armour wow, 50 % dextrose fluid.
[ترجمه ترگمان]پزشکی غربی: رشته Saltpetre از مایع بافت placental، gentamicin، ترکیب، wow، fluid ۵۰ % dextrose
[ترجمه گوگل]طبیعت غربی رشته حلال مایع بافت جیوه، جنتامایسین، کامپیوتر، زره پوش و 50٪ مایع دگزیستروز

12. Formation of placental villi also starts around days after conception.
[ترجمه ترگمان]تشکیل of villi نیز چند روز پس از لقاح آغاز می شود
[ترجمه گوگل]شکل گیری ویلای جفتی نیز حدود روز پس از تخمک شروع می شود

13. The distance from the placental edge to the insertion of the umbilical cord was measured after delivery, and the results were used to classify cord insertion as normal, marginal, or velamentous.
[ترجمه ترگمان]فاصله از لبه placental به تعبیه بندناف بعد از تحویل اندازه گیری شد و نتایج برای دسته بندی قرار دادن بندناف به صورت عادی، حاشیه ای یا velamentous مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]فاصله از لبه جفت تا قرار دادن بند ناف پس از زایمان اندازه گیری شد و نتایج به منظور طبقه بندی بند ناف به صورت نرمال، حاشیه ای یا قاعده مورد استفاده قرار گرفت

14. The placental thickness increases with gestational age.
[ترجمه ترگمان]ضخامت placental با سن باروری افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]ضخامت جفت در طول حاملگی افزایش می یابد


کلمات دیگر: