کلمه جو
صفحه اصلی

foxhunt


معنی : صید روباه
معانی دیگر : شکارروباه باتازی، باتازی شکارروباه کردن، شکار روباه (ورزشی که در آن شکارچیان اسب سوار به دنبال تازی هایی که در پی روباه هستند تاخت می کنند)

انگلیسی به انگلیسی

• fox hunting in which the hunters are riding on a horse and follow hounds chasing after a fox
hunt foxes while riding on a horse and following hounds chasing after a fox
sport of hunting fox on horseback with the aid of hounds; participate in a fox hunt

اسم ( noun )
• : تعریف: a sport in which hunters on horseback follow dogs in pursuit of a fox.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: fox hunts, fox hunting, fox hunted
مشتقات: fox hunter (n.)
• : تعریف: to participate in a fox hunt.

مترادف و متضاد

صید روباه (اسم)
foxhunt

جملات نمونه

1. Foxhunting is an abomination.
[ترجمه ترگمان]Foxhunting چیز نفرت انگیزی است
[ترجمه گوگل]فاکس هانتینگ بی رحمی است

2. The McNamara Bill calls on Parliament to outlaw foxhunting.
[ترجمه ترگمان]لایحه مک نامارا از پارلمان خواست تا foxhunting را غیرقانونی اعلام کنند
[ترجمه گوگل]بیل مک نامارا از پارلمان خواست تا فاکس هانتینگ را مجازات کند

3. He denies the claim from opponents that foxhunting is a barbaric sport.
[ترجمه ترگمان]او این ادعا را از مخالفان انکار می کند که foxhunting یک ورزش وحشیانه است
[ترجمه گوگل]او ادعای مخالفان را انکار می کند که فاکس هانتینگ یک ورزش وحشی است

4. Likes: Judge Pickles, foxhunting, Thatcher.
[ترجمه ترگمان]\"خوشش میاد:\" قاضی ترشی، \"foxhunting\"، \"Thatcher\"
[ترجمه گوگل]دوستدار قارچ ترشی، foxhunting، تاچر

5. Read in studio Councillors have thrown out a motion calling for a ban on foxhunting on all council owned land.
[ترجمه ترگمان]بخوانید در استودیو Councillors جنبشی را برای ممنوعیت on در تمام زمین های متعلق به شورا آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید شوراها حرکتی را درخواست کرده اند که ممنوعیت فاکس هانتینگ در تمام زمین های متعلق به شورای مرکزی را ممنوع کرده است

6. The video is being used to cause maximum publicity against foxhunting before a Wiltshire County Council vote to ban it tomorrow.
[ترجمه ترگمان]این ویدیو در حال استفاده برای ایجاد حداکثر تبلیغات علیه foxhunting قبل از رای شورای شهر ویلتشایر برای ممنوع کردن آن است
[ترجمه گوگل]این ویدیو برای تبلیغ حداکثر تبلیغات در برابر foxhunting قبل از شورای شهر ویلتشایر مورد استفاده قرار می گیرد تا فردا آن را ممنوع کند

7. Time allowed 06:31 Read in studio A council has voted to ban foxhunting on all its parks and open spaces.
[ترجمه ترگمان]زمان به ۰۶: ۳۱ مطالعه در استودیو یک شورای محلی به تحریم foxhunting در همه پارک ها و فضاهای باز رای داده است
[ترجمه گوگل]زمان مجاز است 06:31 در استودیو بخوانید یک شورا برای ممنوعیت فاکس هانتینگ در تمام پارک ها و فضاهای باز خود رای داده است

8. And indeed we have been gifted at outwitting many groups of hounds out after us upon a foxhunt through carefully planned tactics of one sort or another to lead them in the wrong direction.
[ترجمه ترگمان]و در حقیقت ما استعداد زیادی در گول زدن بسیاری از سگ های شکاری داریم که بعد از ما از طریق تاکتیک های برنامه ریزی شده یک جور و یا برای هدایت آن ها در جهت غلط، به راه خود ادامه می دهند
[ترجمه گوگل]و در حقیقت ما با غافلگیری بسیاری از گروههای مختلف از ناخوشایند پس از ما بر روی یک foxhunt با روش های دقیق برنامه ریزی شده از یک نوع یا دیگری به آنها در جهت اشتباه هدایت شده است


کلمات دیگر: