1. The plane crashed just after entering Mongolian airspace.
[ترجمه ترگمان]هواپیما درست بعد از ورود به حریم هوایی مغولستان سقوط کرد
[ترجمه گوگل]هواپیما پس از ورود به فضای هوایی مغولستان سقوط کرد
2. The young Mongolian girl dropped her bridle and let the horse drink of the running water.
[ترجمه ترگمان]دختر سیاه چشم افسار را رها کرد و اسب را از آب جاری بیرون کشید
[ترجمه گوگل]دختر مغولستانی جوان قورباغه خود را برداشت و اجازه داد اسب نوشیدنی از آب در حال اجرا باشد
3. The Mongolian Democratic Party is campaigning for electoral reform.
[ترجمه ترگمان]حزب دموکرات مغولستان در حال مبارزه برای اصلاح انتخاباتی است
[ترجمه گوگل]حزب دموکرات مونولوگ برای اصلاحات انتخاباتی مبارزه می کند
4. The route wound its way round the south end of the lake and through rugged mountain passes to the Russian/Mongolian border.
[ترجمه ترگمان]این مسیر راه خود را در انتهای جنوبی این دریاچه و از طریق گذرگاه های کوهستانی ناهموار به مرز روسیه \/ مغولستان باز می گرداند
[ترجمه گوگل]این مسیر از جنوب غربی دریاچه عبور می کند و از طریق عبور کوه های ناهموار به مرز روسیه و مغولستان
5. Results: Touguling rubber were detected in the Mongolian Touguling rubber in the Fructus Spatholobus suberectus Dunn, Fructus Vicia amoema Fisch, Fructus Arisaema het-erophyllum BL.
[ترجمه ترگمان]نتایج: لاستیک Touguling در لاستیک Touguling مغولستان در the Spatholobus دان دون، Fructus Vicia amoema، Fructus Arisaema Fisch و erophyllum BL شناسایی شد
[ترجمه گوگل]یافته ها: لاستیک غلاف در لاستیک مغولستان غربالی در Fructus Spatholobus suberectus Dunn، Fructus Vicia amoema Fisch، Fructus Arisaema het-erophyllum BL تشخیص داده شد
6. Ming upstairs tombstone, with Manchu, Mongolian, Han Emperor engraved text.
[ترجمه ترگمان]سنگ قبر \"مینگ طبقه بالا\" با Manchu، مغولی، امپراتور (هان)، متن حکاکی شده امپراتور (هان)
[ترجمه گوگل]سنگ مگس در طبقه بالا، با مانچو، مغولی، امپراتور هان متن حکاکی شده است
7. Finally, we can get into a Mongolian yurt.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، ما می توانیم به یک خیمه قرقیز برسیم
[ترجمه گوگل]سرانجام، ما می توانیم به یورت مغولستان برسیم
8. Therefore, compare to Mongolian Scots pine, Chinese fir has better performance in field test.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مقایسه با کاج اسکاتلندی مغولستان، صنوبر چینی، عملکرد بهتری در تست می دانی دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، در مقایسه با کاج اسکاتلندی مغولستان، قهوهای مایل به زرد چینی عملکرد بهتر در آزمایش میدان
9. The cerebral arterial circles of Mongolian gerbil, Wistar rat and rabbit were observed by means of intraarterial injection of natural rubber.
[ترجمه ترگمان]The cerebral gerbil مغولی، موش صحرایی و خرگوش به وسیله تزریق intraarterial لاستیک طبیعی مشاهده شدند
[ترجمه گوگل]حلقه شریانی مغزی از جنبد مغولستانی، موش ویستار و خرگوش با تزریق داخل رحمی از لاستیک طبیعی مشاهده شد
10. That Sa Gang Che Chen carried Mongolian philosophy to the stage of Buddhistic philosophy has decided on his important position in the history of Mongolian philosophy.
[ترجمه ترگمان]این که Sa Gang، فلسفه مغولستان را به مرحله فلسفه Buddhistic برد، در مورد جایگاه مهم خود در تاریخ فلسفه مغولستان تصمیم گیری کرده است
[ترجمه گوگل]که Sa Gang چچن فلسفه مغولستان را به مرحله فلسفه بودایی برگزیده است، در موضع مهم خود در تاریخ فلسفه مغولستان تصمیم گرفته است
11. Not long ago a young Mongolian livestock herder named Ochkhuu Genen loaded what was left of his life into a borrowed Chinese pickup truck and moved it to Ulaanbaatar, Mongolia's sprawling capital.
[ترجمه ترگمان]چندی پیش یک چوپان جوان مغولی به نام Ochkhuu Genen آنچه را که از عمرش باقی مانده بود را به یک وانت فرانسوی قرض گرفت و آن را به Ulaanbaatar، پایتخت پراکنده مغولستان، انتقال داد
[ترجمه گوگل]چندین سال پیش یک دامدار جوان مونولوگایی به نام Ochkhuu Genen بارها از زندگی خود را به یک کامیون وانت چینی منتقل کرد و آن را به Ulaanbaatar، مغولستان پراکنده پایتخت نقل مکان کرد
12. Hongshanzui port is the history of Sino - Mongolian trade route.
[ترجمه ترگمان]این بندر تاریخ مسیر تجاری چین - مغولستان است
[ترجمه گوگل]بندر Hongshanzui تاریخچه مسیر تجاری چین و مغولستان است
13. Shamanism, the earliest religious belief of Mongolian nationality, has a remote origin.
[ترجمه ترگمان]Shamanism، قدیمی ترین باور مذهبی در مورد ملیت مغولی، دارای یک منشا از راه دور است
[ترجمه گوگل]شمانیسم، اولین اعتقاد مذهبی ملیت مغول، دارای منشاء دور افتاده است
14. Third, based on the Mongolian archives about posts traffic, specifically analyzes the operating of the posts in Chagatai Khanate.
[ترجمه ترگمان]سوم، براساس آرشیو مغولستان در مورد پست ها، به طور خاص عملکرد پست ها در Chagatai خانات را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]سوم، براساس آرشیو مغولستان در مورد ترافیک پست، به طور خاص، کارکرد پست در خانۀ Chagatai را تحلیل می کند
15. Today you could see Tibetan, Mongolian, Korean and Urger soldiers in uniforms in different ranks.
[ترجمه ترگمان]امروزه شما می توانید سربازان تبتی، مغولستان، کره ای و Urger را در یونیفرم های مختلف ببینید
[ترجمه گوگل]امروز شما می توانید سربازان تبت، مغولستان، کره ای و اورگر را در لباس های مختلف در رتبه های مختلف ببینید