کلمه جو
صفحه اصلی

interfusion


معنی : در هم ریختن، بهم امیختن
معانی دیگر : بهم امیختن، در هم ریختن

انگلیسی به فارسی

بهم امیختن، در هم ریختن


interfusion، در هم ریختن، بهم امیختن


انگلیسی به انگلیسی

• joining, mixing, merging

مترادف و متضاد

در هم ریختن (اسم)
interfusion

بهم امیختن (اسم)
interfusion


کلمات دیگر: