کلمه جو
صفحه اصلی

frangipani


معنی : بوته یاسمن، عطر یاسمین، نوعی کلوچه
معانی دیگر : (گیاه شناسی) یاس (جنس plumeria از خانواده ی dogbane)، عطر گل یاس

انگلیسی به فارسی

عطر یاسمین، بوته یاسمن، نوعی کلوچه


فرنگیپانی، بوته یاسمن، عطر یاسمین، نوعی کلوچه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: frangipani, frangipanis
(1) تعریف: a tropical American shrub or tree that bears large and very fragrant flowers.

(2) تعریف: a perfume derived from these flowers or having a similar fragrance.

(3) تعریف: a custard flavored with almonds, used for garnishing or filling cakes and tarts.

• tropical american deciduous tree with perfumed flowers; perfume made from the flowers of the frangipani tree; australian evergreen tree; almond cream or custard used as filling in pastries

مترادف و متضاد

بوته یاسمن (اسم)
frangipani

عطر یاسمین (اسم)
frangipani

نوعی کلوچه (اسم)
frangipani

جملات نمونه

1. Frangipani grew wild and rampant up a grey cliff of limestone above the south bank.
[ترجمه ترگمان]Frangipani وحشی شد و یک صخره خاکستری رنگ از سنگ آهک بالای ساحل جنوبی را شایع کرد
[ترجمه گوگل]فرانگپیانی وحشی و صخره ای از سنگ آهک در بالای بانک مرکزی رشد کرد

2. About frangipani blooms and crescent moons.
[ترجمه ترگمان]در مورد blooms frangipani و هلال ماه
[ترجمه گوگل]در مورد بلورهای فرنگیپانا و ماههای هلالی

3. Our hotel room was decorated with flowers. Frangipani were changed daily, but what I really like is the little garden outside.
[ترجمه ترگمان]اتاق هتل ما با گل تزیین شده بود Frangipani هر روز تغییر کردند، اما چیزی که من واقعا دوست دارم باغ کوچک بیرون است
[ترجمه گوگل]اتاق هتل ما با گل تزئین شده بود Frangipani روزانه تغییر کرد، اما من واقعا دوست دارم باغ کوچک بیرون

4. A balance between the aluminum and the frangipani garden in the internal courtyard has developed a stimulating spatial experience.
[ترجمه ترگمان]تعادل بین آلومینیوم و باغ frangipani در حیاط داخلی تجربه فضایی برانگیختگی را ایجاد کرده است
[ترجمه گوگل]تعادل بین باغ آلومینیومی و باغ فرنگیپان در حیاط داخلی یک تجربه فضایی تحریک کننده ایجاد کرده است

5. The Century Frangipani is a native tree that has been associated with Buddhist and Hindu cultures. The old twisted trunk adds to the character of the house.
[ترجمه ترگمان]The قرن یک درخت بومی است که با فرهنگ های بودایی و هندو در ارتباط بوده است تنه خمیده و کج و معوج به شخصیت خانه می افزاید
[ترجمه گوگل]قرن فرانگپیانی درخت بومی است که با فرهنگ بودایی و هندو ارتباط دارد تنه پیچیده قدیمی به شخصیت خانه اضافه می کند

6. Frangipani Fragrance. Fragrances are an inexpensive way to perfume unscented hair products and Body Oils.
[ترجمه ترگمان]Frangipani Fragrance Fragrances راه ارزان برای عطر محصولات مو و روغن بدن هستند
[ترجمه گوگل]Frangipani Fragrance عطرها یک راه ارزان برای محصولات ضدعفونی کننده مو و روغن های بدن هستند

7. The wooden deck and the planter (frangipani tree) give a touch of nature.
[ترجمه ترگمان]عرشه چوبی و گلدان (درخت frangipani)با طبیعت تماس دارند
[ترجمه گوگل]عرشه چوبی و کاشت (درخت فرنگیپانی) لمس طبیعت است

8. Some species of plants such as bougainvillea and frangipani, this can have a smell can shade the United States.
[ترجمه ترگمان]برخی از گونه های گیاهان مانند bougainvillea و frangipani می توانند در ایالات متحده می توانند بو داشته باشند
[ترجمه گوگل]برخی از گونه های گیاهان مانند بوقینویله و فرنگیپانی، این می تواند بوی خوبی داشته باشد، می تواند ایالات متحده را سایه زد

9. I pretend I am walking over to a frangipani tree but I slow down.
[ترجمه ترگمان]تظاهر می کنم که دارم به طرف یک درخت بوته یاسمن می روم، اما آهسته می شوم
[ترجمه گوگل]من وانمود میکنم که من به یک درخت فرنگیپنی میروم اما کم کم دارم میمیرم

10. Festivals in his honour are marked by a plethora of flowers, and the lusciously scented frangipani is held sacred to him.
[ترجمه ترگمان]Festivals که در شرف او هستند از یک عالمه گل و گل های معطر معطر برای او مقدس است
[ترجمه گوگل]جشنواره ها به افتخار او با تعداد زیادی گل، و frangipani خوش طعم معطر برای او مقدس برگزار می شود

11. By the end, she is incarcerated in an attic room, in a cold foreign country, but still dreaming of "the smell of vetivet and frangipani, of cinnamon and dust and lime trees".
[ترجمه ترگمان]در پایان، او در یک اتاق زیر شیروانی، در یک کشور خارجی سرد زندانی است، اما هنوز به \"بوی of و frangipani، دارچین، خاک و درختان لیمو\" فکر می کند
[ترجمه گوگل]در پایان، او در یک اتاق زیرشیروانی در یک کشور سرد سرپایین زندانی است، اما هنوز در خواب «بوی ویتوت و فرنگیپانی، دارچین و گرد و غبار و درختان آهک» را میبیند

12. But did he just lie back and smell the frangipani ?
[ترجمه ترگمان]اما آیا او فقط دراز کشیده بود و بوی بوته یاسمن می داد؟
[ترجمه گوگل]اما آیا او فقط دروغ گفتن و بوی فرنگیپانی؟

13. The main section of the house is separated by the out door pool and frangipani garden.
[ترجمه ترگمان]بخش اصلی خانه توسط استخر در و باغ frangipani جدا شده است
[ترجمه گوگل]بخش اصلی خانه با استخر بیرونی و باغ فرنگیپانا جدا شده است

14. Warm citrus notes combine with hints of peppermint, alyssum and frangipani to create a wonderfully exhilarant scent.
[ترجمه ترگمان]مرکبات گرم با اشاراتی از نعناع، alyssum و frangipani ترکیب می شوند تا بوی عجیب و غریبی تولید کنند
[ترجمه گوگل]رایحه مرکبات قهوه ای با نکات نعناع نعناع، ​​الیسوم و فرنگیپانی ترکیب شده است تا عطر و بوی خوشبو را ایجاد کند


کلمات دیگر: