کلمه جو
صفحه اصلی

lunar eclipse


معنی : ماه گرفتگی، خسوف
معانی دیگر : خسوف (در برابر: خورشید گرفتگی یا خور گرفت یا کسوف solar eclipse)

انگلیسی به فارسی

(نجوم) خسوف، ماه گرفتگی


خسوف، ماه گرفتگی


انگلیسی به انگلیسی

• eclipse of the moon, instance in which the moon is obscured by the earth's shadow

اسم ( noun )
• : تعریف: the obscuring of the moon's reflected light by the earth's shadow when the earth passes between the moon and the sun.

مترادف و متضاد

ماه گرفتگی (اسم)
lunar eclipse

خسوف (اسم)
lunar eclipse

جملات نمونه

1. Solar and lunar eclipses, however, occurred far too rarely to provide any meaningful aid to navigation.
[ترجمه ترگمان]با این حال، eclipses خورشیدی و قمری به ندرت رخ می دهند تا هیچ کمک معنی داری را برای کشتیرانی فراهم کنند
[ترجمه گوگل]با این وجود، گرفتگی های خورشیدی و قمری به مراتب بیش از حد به ندرت به ارائه کمک معنی دار برای ناوبری می انجامید

2. However, the recent lunar eclipse and Mercury in retrograde motion signify the financial position is much too uncertain.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ماه گرفتگی زمانی و عطارد در حرکت واپس رونده نشان می دهد که وضعیت مالی بسیار نامشخص است
[ترجمه گوگل]با این حال، گرفتگی ماه اخیر و جیوه در حرکت عقب مانده نشان دهنده موقعیت مالی است که بسیار نامطمئن است

3. Sept. 26: Second lunar eclipse.
[ترجمه ترگمان]۲۶ سپتامبر: دومین ماه گرفتگی
[ترجمه گوگل]سپتامبر 26: گرفتگی ماه دوم

4. The last time a lunar eclipse occurred on the winter solstice, astronomer Galileo Galilei was languishing under house arrest for suggesting the Earth circled the sun.
[ترجمه ترگمان]آخرین باری که یک کسوف (قمری)در انقلاب زمستانی رخ داد، گالیله، ستاره شناس و گالیله در حصر خانگی به دلیل پیشنهاد دادن زمین به دور خورشید، در حصر خانگی به سر می برد
[ترجمه گوگل]اخترشناس Galileo Galilei، آخرین اخطار یک ماه گرفتگی ماه در انقلاب زمستانی، به دلیل پیشنهاد زمین به دور خورشید، دستگیر شد

5. It was reported that there would be a lunar eclipse tomorrow evening.
[ترجمه ترگمان]گزارش شده بود که فردا شب کسوف در ماه خواهد بود
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که فردا شب عصر ماه رمضان خواهد بود

6. Last week we witnessed the first lunar eclipse in the new century.
[ترجمه ترگمان]هفته گذشته شاهد اولین ماه گرفتگی زمانی در قرن جدید بودیم
[ترجمه گوگل]هفته گذشته شاهد اولین لرزه ماه در قرن جدید بودیم

7. Lunar eclipse occurs when earth's shadow falls on the moon.
[ترجمه ترگمان]ماه گرفتگی زمانی روی می دهد که سایه زمین روی ماه می افتد
[ترجمه گوگل]گرفتگی ماه رخ می دهد زمانی که سایه زمین بر روی ماه می افتد

8. Ancient people thought a lunar eclipse was a bad omen.
[ترجمه ترگمان]مردم باستان فکر می کردند که ماه گرفتگی بد شگون دارد
[ترجمه گوگل]مردم باستان فکر می کردند که گرفتگی قمری یک علامت بد بود

9. The moment came during a penumbral lunar eclipse when the KAGUYA's view of the Sun was obscured by the Earth, causing it to look like a diamond ring.
[ترجمه ترگمان]این لحظه در هنگام ماه گرفتگی زمانی رخ داد که دید خورشید از خورشید توسط زمین محو شد و باعث شد که آن به شکل یک حلقه الماس به نظر برسد
[ترجمه گوگل]لحظه ای که در طول یک ماه گرفتگی ماه محو شد، زمانی که دید KAGUYA از خورشید توسط زمین خراشیده شد، آن را به نظر می رسد مانند یک حلقه الماس

10. Observers can also watch rare phenomena of penumbral lunar eclipse with the aid of instruments that night at the best viewing time of 22:3
[ترجمه ترگمان]ناظران همچنین می توانند پدیده نادری از ماه گرفتگی زمانی را با کمک ابزارهای آن شب در بهترین زمان مشاهده ۲۲: ۳ مشاهده کنند
[ترجمه گوگل]ناظران همچنین می توانند پدیده های ناخوشایندی از گرفتگی قمر مرموز را با کمک ابزارهایی که شب در بهترین زمان مشاهده 22: 3 دیده می شوند، تماشا کنند

11. Lunar eclipse occur when the earth's shadow fall on the moon.
[ترجمه ترگمان]زمانی که سایه زمین در ماه سقوط می کند، خورشید گرفتگی رخ می دهد
[ترجمه گوگل]گرفتگی قمری زمانی رخ می دهد که سایه زمین به ماه برسد

12. The last total lunar eclipse until 2010 occurs Wednesday night.
[ترجمه ترگمان]آخرین eclipse ماه تا سال ۲۰۱۰، چهارشنبه شب رخ می دهد
[ترجمه گوگل]آخرین تجمع ماه کامل تا سال 2010، چهارشنبه شب رخ می دهد

13. This dialog allows you to select the lunar eclipse about which information is required.
[ترجمه ترگمان]این دیالوگ به شما اجازه می دهد که ماه گرفتگی زمانی که مورد نیاز است را انتخاب کنید
[ترجمه گوگل]این محاوره به شما امکان می دهد که گرفتگی ماه را در مورد اطلاعات مورد نیاز انتخاب کنید

14. During an average total lunar eclipse, the moon is within the Earth's umbra for about an hour. This is called totality.
[ترجمه ترگمان]در طول کل کسوف کامل ماه، ماه حدود یک ساعت طول می کشد این یک کلیت نام دارد
[ترجمه گوگل]ماه در طول یک تجمع متوسط ​​ماه، ماه حدودا یک ساعت در تاری دید زمین است این کل کل نامیده می شود

پیشنهاد کاربران

lunar eclipse ( نجوم )
واژه مصوب: خسوف
تعریف: پنهان شدن ماه در سایۀ زمین وقتی که زمین بین ماه و خورشید است که به سه صورت جزئی و کلی و نیم‏سایه‏ای رخ می‏دهد|||متـ . مَه‏گرفت، ماه‏گرفتگی


کلمات دیگر: