1. with a modicum of common sense
با اندکی عقل و شعور
2. a claim without even a modicum of truth in it
ادعایی که حتی یک ذره واقعیت نداشت
3. There's not even a modicum of truth in her statement.
[ترجمه ترگمان]حتی ذره ای از حقیقت در اظهاراتش وجود نداره
[ترجمه گوگل]در بیانیه او هیچ حقیقتی از حقیقت وجود ندارد
4. If he had a modicum of sense, he wouldn't do such a foolish thing.
[ترجمه ترگمان]اگر با عقل جور در می امد، این کار احمقانه را انجام نمی داد
[ترجمه گوگل]اگر او دارای معنی است، او چنین چیزی احمقانه ای را انجام نمی دهد
5. They should win, given a modicum of luck.
[ترجمه ترگمان] اونا باید برنده بشن، یه مقدار شانس بیارن
[ترجمه گوگل]آنها باید با توجه به کمبود شانس برنده شوند
6. Anyone with a modicum of common sense could have seen that the plan wouldn't work.
[ترجمه ترگمان]هر کسی با کمی عقل سلیم می توانست ببیند که نقشه عملی نیست
[ترجمه گوگل]هر کسی که دارای معنی عقلانی است می تواند ببیند که این طرح کار نخواهد کرد
7. Anyone with even a modicum of intelligence would have realized that!
[ترجمه ترگمان]هر کسی حتی یه ذره هوش هم متوجه این موضوع می شد
[ترجمه گوگل]هر کسی که حتی یک کمیت هوشمند داشته باشد متوجه خواهد شد!
8. In time, she attained, if not virtue, a modicum of equanimity.
[ترجمه ترگمان]به مرور زمان، اگر فضیلت نداشت، می توانست آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه گوگل]در عین حال او، اگر فضیلت نداشته باشد، به اندازه کافی متعصب، دست یافت
9. Looking after a fire does require a modicum of attention and responsibility.
[ترجمه ترگمان]مراقبت از آتش نیازمند کمی توجه و مسئولیت است
[ترجمه گوگل]مراقبت از آتش نیاز به کم توجهی و مسئولیت دارد
10. As a party, it really only exercised a modicum of power in relation to the Stormont administration.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک حزب، آن واقعا تنها اندکی قدرت را در رابطه با اداره Stormont اعمال کرد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک حزب، آن را واقعا تنها با استفاده از قدرت در رابطه با دولت Stormont
11. Understanding of figures and a modicum of research seem called for.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که درک ارقام و کمی تحقیقات لازم است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد درک اعداد و مقادیر تحقیق مورد نیاز است
12. A modicum of semi-professional training defines the role as putting into practice a set of ideals inculcated in that training.
[ترجمه ترگمان]کمی آموزش نیمه حرفه ای، نقش را به عنوان قرار دادن مجموعه ای از ایده ها در این دوره آموزشی تعریف می کند
[ترجمه گوگل]یک مدرک آموزش نیمه حرفه ای این نقش را به عنوان مجموعه ای از آرمان هایی که در آن آموزش ها قرار دارد را به اجرا می گذارد
13. And just a modicum of elegant shafting.
[ترجمه ترگمان] و فقط یه ذره بهم دست میده
[ترجمه گوگل]و فقط یک مقدار از ظریف ظریف
14. She had done the necromancy with a modicum of debonair detachment until the Army called out her husband for the second time.
[ترجمه ترگمان]She the را با مقدار کمی of انجام داده بود تا اینکه ارتش برای بار دوم شوهرش را صدا زد
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که ارتش از همسرش برای دومین بار نامزدش را نخواست نامش فاش نشود، با نیت خدشه ای از افراط گرایان انجام می شد
15. A modicum of order and justice was not imposed until 178 after which a more honest regime was established.
[ترجمه ترگمان]کمی نظم و قانون تا ۱۷۸ که بعد از آن یک رژیم honest برقرار شد، وضع نشد
[ترجمه گوگل]پس از سال 178، پس از آن یک رژیم صادقانه تر برقرار شد، تعدادی از نظم و عدالت تحمیل نشد