کلمه جو
صفحه اصلی

shanghai


معنی : ربودن
معانی دیگر : (نام مرغ خانگی سفید پر که اصل آن از چین است) مرغ شانگهای (cochin هم می گویند)، (سابقا) آدم ربایی کردن برای بیگاری در کشتی، ربودن ملوان برای کار در کشتی، بندر شانگهای (در شمال خاوری چین)، ادم دزدی، ربودن ملوان بقصد اخاذی وغیره

انگلیسی به فارسی

آدم دزدی، ربودن ملوان (بقصد اخاذی وغیره)


شانگهای، ربودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a seaport in eastern China.

(2) تعریف: (l.c.) a large, long-legged, white-feathered chicken of Chinese origin; Cochin.

• port city in eastern china
kidnap and force to serve on a boat (nautical); coerce, force, compel
shanghai is the largest city in china. population: 13,342,000 (1990).

مترادف و متضاد

ربودن (فعل)
abduct, hijack, snatch, rob, steal, grab, abstract, get, usurp, bag, ravish, hook, subduct, purloin, reave, shanghai, suck in

kidnap


Synonyms: abduct, capture, carry away, carry off, grab, hijack, hold for ransom, pirate, run away with, seize, skyjack, snatch


جملات نمونه

1. The boat put in at Shanghai for repairs.
[ترجمه ترگمان]قایق برای تعمیرات در شانگهای قرار گرفت
[ترجمه گوگل]قایق در شانگهای برای تعمیرات قرار داده شده است

2. The plane stops in Shanghai before going on to Beijing.
[ترجمه ترگمان]این هواپیما قبل از اینکه به پکن برود در شانگهای توقف می کند
[ترجمه گوگل]هواپیما قبل از رفتن به پکن در شانگهای متوقف می شود

3. They are going from Shanghai to Los Angeles via Tokyo.
[ترجمه ترگمان]آن ها از شانگهای تا لس آنجلس از طریق توکیو می روند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق توکیو از شانگهای به لس آنجلس می روند

4. They choppered from Nanjing to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]آن ها از نانجینگ به شانگهای می آیند
[ترجمه گوگل]آنها از نانجینگ به شانگهای خرد شدند

5. After staying a few days in Shanghai, he moved on to Singapore.
[ترجمه ترگمان]پس از چند روز اقامت در شانگهای، او به سنگاپور رفت
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن چند روز در شانگهای، او به سنگاپور رفت

6. He has been transferred from Beijing to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]او از پکن به شانگهای منتقل شده است
[ترجمه گوگل]او از پکن به شانگهای منتقل شده است

7. They will railroad these goods to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]آن ها این کالاها را به شانگهای خواهند برد
[ترجمه گوگل]آنها این کالاها را به شانگهای راه می دهند

8. The ship sails for Shanghai tomorrow.
[ترجمه ترگمان]کشتی فردا به سوی شانگهای حرکت می کند
[ترجمه گوگل]کشتی فردا برای شانگهای می رود

9. He cast away his baggage and fled to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]He را کنار زد و به شانگهای گریخت
[ترجمه گوگل]او چمدان خود را برداشت و به شانگهای فرار کرد

10. They live in a suburban area of Shanghai.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حومه شانگهای زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در منطقه حومه شانگهای زندگی می کنند

11. We went direct from Beijing to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]ما مستقیما از پکن به شانگهای رفتیم
[ترجمه گوگل]ما مستقیم از پکن به شانگهای رفتیم

12. This train is bound from Shanghai to Nanjing.
[ترجمه ترگمان]این قطار از شانگهای تا نانجینگ فاصله دارد
[ترجمه گوگل]این قطار از شانگهای به نانجینگ متصل است

13. He talked of moving to Shanghai.
[ترجمه ترگمان]اون درباره نقل مکان به شانگهای صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او از رفتن به شانگهای صحبت کرد

14. He chauffeurs for a company in Shanghai.
[ترجمه ترگمان]او برای شرکتی در شانگهای chauffeurs کرد
[ترجمه گوگل]او برای شرکت در شانگهای هدایت می شود

15. The planes were weathered out at Shanghai airport.
[ترجمه ترگمان]هواپیماها در فرودگاه شانگهای جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]هواپیما از فرودگاه شانگهای خارج شد

پیشنهاد کاربران

شانگهای

شهر شانگهای که پرجمعیت ترین شهر جهان است
- //اطلاعات عمومی
😀😀😀


کلمات دیگر: