کلمه جو
صفحه اصلی

pinkish


معنی : معتدل، مایل به رنگ صورتی
معانی دیگر : مایل به رنگ صورتی

انگلیسی به فارسی

مایل به رنگ صورتی


انگلیسی به انگلیسی

• having a somewhat pink color, rosy
pinkish means slightly pink.

مترادف و متضاد

معتدل (صفت)
liberal, modest, moderate, medium, mild, well-proportioned, temperate, middle-of-the-road, pinkish, soft-spoken

مایل به رنگ صورتی (صفت)
pinkish

جملات نمونه

1. Her nostrils were pinkish, as though she had a cold.
[ترجمه ترگمان]بینی اش به صورتی مایل بود، انگار سرما خورده بود
[ترجمه گوگل]بینی هایش صورتی بود، مثل اینکه او سرد بود

2. Her skin was clear, pinkish; she wore no make-up.
[ترجمه ترگمان]پوستش روشن بود، صورتی مایل به صورتی نداشت
[ترجمه گوگل]پوست او روشن و صورتی بود؛ او هیچ آرایش نداشت

3. In many species, fine white or pinkish roots develop from these nodes.
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از گونه ها، ریشه های سفید و یا صورتی رنگی از این گره ها توسعه می یابند
[ترجمه گوگل]در بسیاری از گونه ها، ریشه های ریز سفید یا صورتی از این گره ها رشد می کنند

4. Green or yellow skin with pinkish blue base.
[ترجمه ترگمان]پوست سبز یا زرد با پایه آبی صورتی
[ترجمه گوگل]پوست سبز یا زرد با پایه آبی صورتی

5. The granite columns give a pinkish cast to the base of the building.
[ترجمه ترگمان]ستون های گرانیت به صورتی رنگ صورتی به پایه ساختمان می دهند
[ترجمه گوگل]ستون های گرانیتی یک بازیگران صورتی به پایه ساختمان می دهند

6. A soft pinkish light played against the curtains.
[ترجمه ترگمان]نور صورتی کم رنگی بر پرده اتاق نقش بست
[ترجمه گوگل]یک نور صورتی نرم در برابر پرده ها بازی می کند

7. They are pinkish grey, and the small worms may be seen partly protruding from their surfaces.
[ترجمه ترگمان]خاکستری متمایل به صورتی است و کرم کوچک تا حدودی از سطح آن ها بیرون زده است
[ترجمه گوگل]آنها خاکستری صورتی هستند و کرم های کوچکی می توانند تا حدی از سطوح خود بیرون بیایند

8. Her eyes were puffy and pinkish and her pallid skin gleamed with sweat.
[ترجمه ترگمان]چشمانش پف کرده و صورتی کم رنگ داشت و پوست سفیدش از عرق برق می زد
[ترجمه گوگل]چشمان او پف کرده و صورتی بود و پوست پالید او با عرق خیره شده بود

9. Her niece's hat was decorated with some pinkish flowers.
[ترجمه ترگمان]کلاه برادرزاده اش با چند گل سرخ تزیین شده بود
[ترجمه گوگل]کلاه برادرزاده اش با برخی گل های صورتی تزئین شده بود

10. Pinkish blue with blue streaks in center, crown _ shaped; half _ spreading.
[ترجمه ترگمان]آبی مایل به آبی با رگه های آبی در مرکز، شکل تاج و نیم
[ترجمه گوگل]آبی رنگ بنفش با رگه های آبی در مرکز، تاج _ شکل؛ نیمی از گسترش

11. California herb with pinkish purple flowers.
[ترجمه ترگمان]گیاه کالیفرنیا با گل های بنفش صورتی
[ترجمه گوگل]گیاه کالیفرنیا با گل های بنفش صورتی

12. Filled with a pinkish to lavender fields in summer in Hokkaido is the most exciting scenery.
[ترجمه ترگمان]پر شده از a صورتی رنگ در تابستان در Hokkaido هیجان انگیزترین مناظر در تابستان است
[ترجمه گوگل]در تابستان در ایالت هوکایدو پر از زمینه های صورتی به اسطوخودوس می باشد که هیجان انگیز ترین منظره است

13. Vegetation is green, and bare ground is pinkish brown.
[ترجمه ترگمان]Vegetation سبز است و زمین لخت به صورتی مایل به صورتی است
[ترجمه گوگل]گیاه سبز است و زمین لختی قهوه ای صورتی است

14. Silvery - blue Regulus may look pinkish in the twilight.
[ترجمه ترگمان]ارباب ریگولاس هم شاید به صورتی مایل به قرمز ظاهر شود
[ترجمه گوگل]نقرهای - آبی Regulus ممکن است در گرگ و میش صورتی ظاهر شود

15. Deep pinkish blue crown _ shaped ; flat round buds, erectly flowered, budded freely, growing vigorously, late blooming.
[ترجمه ترگمان]تاجی به رنگ آبی مایل به صورتی، غنچه گرد، گل erectly، budded، با حرارت، و در حال رشد و شکوفه کردن
[ترجمه گوگل]عمیق صورتی آبی تاج _ شکل؛ جوانه های مسطح، مستقیما گل می خورند، آزادانه جوانه می زنند، به شدت رشد می کنند، دیر می کنند


کلمات دیگر: