1. he lost the pistol match due to a jam during the rapid fire
به واسطه ی گیر کردن تپانچه هنگام تیراندازی سریع،مسابقه را باخت.
2. the bark of a pistol
صدای شلیک هفت تیر
3. the lad was playing with the pistol but his father took the pop away from him
پسرک با تپانچه بازی می کرد ولی پدرش آن را از او گرفت.
4. policemen who are all good shots with a pistol
ماموران پلیس که همگی با هفت تیر،خوب تیراندازی می کنند
5. He drew his pistol, aimed and fired.
[ترجمه ترگمان]تفنگش را بیرون کشید، شلیک کرد و شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او تپانچه خود را کشید، هدف گرفت و اخراج شد
6. He drew his pistol and aimed at the enemy soldier.
[ترجمه ترگمان]تپانچه خود را بیرون کشید و به سوی سرباز دشمن نشانه رفت
[ترجمه گوگل]او تپانچه خود را گرفت و با سرباز دشمن تماس گرفت
7. The policeman confiscated the robber's pistol.
[ترجمه ترگمان]پلیس طپانچه دزد را توقیف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس تپانچه دزد را ضبط کرد
8. The guard flourished his pistol at the crowd.
[ترجمه ترگمان]نگهبان تپانچه را در میان جمعیت نشان داد
[ترجمه گوگل]محافظ گلوله خود را در جمعیت پرورش داد
9. I heard a pistol shot.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک تپانچه را شنیدم
[ترجمه گوگل]یک شلیک گلوله شنیده ام
10. The signal pistol went off with a bang.
[ترجمه ترگمان]صدای تپانچه به گوش رسید
[ترجمه گوگل]تپانچه سیگنال با انفجار رفت
11. The pistol is charged with bullets.
[ترجمه ترگمان]این تپانچه پر از گلوله است
[ترجمه گوگل]تپانچه با گلوله شارژ می شود
12. He leveled a pistol at me.
[ترجمه ترگمان]او هفت تیر را به سمتم دراز کرد
[ترجمه گوگل]او یک تپانچه را روی من گذاشت
13. The robber whipped out his pistol when he saw the policeman.
[ترجمه ترگمان]دزد تفنگش را بیرون آورد و پلیس را دید
[ترجمه گوگل]زمانی که پلیس را دیدم، دزد از تپانچهش بیرون زد
14. She was squirting the neighbours with a water pistol.
[ترجمه ترگمان]داشت با تفنگ آب پاش به همسایه ها شلیک می کرد
[ترجمه گوگل]او همسایه ها را با یک تپانچه آب می کشید